نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 304
هنوز او از ديگران
متمايز نشده بود لذا جايز بود خطاب را متوجه جماعت كند، و بگويد كه اى گروه! شما
دزديد، و در حقيقت معناى اين خطاب در مثل چنين مقامى اين مىشود كه سقايت و جام
سلطنتى گم شده و يكى از شما آن را دزديده كه تا تفتيش نشود معلوم نمىشود كداميك
از شما است. و بطورى كه از سياق برمىآيد برادر مادرى يوسف از اول از اين نقشه با
خبر بوده، و بهمين جهت از اول تا به آخر هيچ حرفى نزد، و اين دزدى را انكار نكرد،
و حتى اضطراب و ناراحتى هم بخود راه نداد، چون ديگر جاى انكار و يا اضطراب نبود،
زيرا برادرش يوسف خود را به او معرفى نموده و او را تسليت داده و دلخوش ساخته بود،
و قطعا در ضمن معرفى و تسليت به او گفته كه من براى نگهدارى تو چنين كيد و نقشهاى
را بكار مىبرم، و غرضم از آن اين است كه تو را نزد خود نگهدارم، پس اگر او را دزد
خواند در نظر برادران به او تهمت زده نه در نظر خود او، و خلاصه اين نامگذارى
نامگذارى جدى و تهمت حقيقى نبوده، بلكه توصيفى صورى بوده كه مصلحت لازم و جازمى آن
را اقتضا مىكرده.
با در نظر
داشتن اين جهات، گفتار يوسف جزء افتراهاى مذموم عقلى و حرام شرعى نبوده (تا با
عصمت انبياء منافات داشته باشد) بعلاوه، اينكه گوينده اين كلام خود او نبوده، بلكه
اعلام كنندهاى بوده كه آن را اعلام كرده است.
بعضى[1] از مفسرين در توجيه اين گفتار
گفتهاند كه: گوينده آن يكى از كارمندان يوسف بوده كه پيمانه را گم كرده و (چون
مسئول حفظ اثاث) بوده بدون اطلاع يوسف فرياد زده كه شما كاروانيان دزديد، و خود
يوسف چنين دستورى نداده، و مسئول حفظ اثاث هم اطلاع نداشته كه يوسف دستور داده
پيمانه را در بار و بنه يكى از آن كاروانيان بگذارند.
بعضى[2] ديگر گفتهاند كه: يوسف دستور داد
آن جارچى جار بزند كه شما كاروانيان دزديد، و ليكن مقصودش اين نبود كه پيمانه ما
را دزديدهايد، بلكه مقصودش اين بوده كه شما برادرتان يوسف را از پدرش دزديديد و
به چاه انداختيد. اين توجيه را به ابى مسلم مفسر نسبت دادهاند.
بعضى[3] ديگر گفتهاند كه: جمله، جمله
استفهاميه است نه خبريه، و تقديرش اين است كه ا انكم لسارقون- آيا شما
دزديد؟ و همزه استفهام از اولش حذف شده. و ليكن هيچ يك از اين وجوه صحيح به
نظر نمىرسد و وجوه بعيدى است.
[1] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ج 5، ص 252، ط تهران.
[2] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ج 5، ص 252، ط تهران.
[3] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ج 5، ص 252، ط تهران.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 304