responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 299

كه من در امورم اتخاذ مى‌كنم.

و اين مسيرى است كه هر عاقل رشيدى بايد سيره خود قرار دهد، زيرا اگر انسان دچار گمراهى نباشد مى‌بيند و احساس مى‌كند كه نه خودش مستقلا مى‌تواند امور خود را اداره كند، و نه اسباب عادى كه در اختيار اوست مى‌توانند مستقلا او را به مقصدش برسانند، بلكه بايد در همه امورش به وكيلى ملتجى شود كه اصلاح امورش به دست اوست، و او است كه به بهترين وجهى امورش را تدبير مى‌كند، و آن وكيل همان خداى قاهرى است كه هيچ چيز بر او قاهر نيست، و خداى غالبى است كه هيچ چيز بر او غالب نيست، هر چه بخواهد مى‌كند و هر حكمى كه اراده كند انفاذ مى‌نمايد.

[سه نكته در باره توكل كه از آيه شريفه:(وَ قالَ يا بَنِيَّ ...) استفاده مى‌شود]

پس اين آيه چند نكته را روشن ساخت:

اول اينكه معناى توكل بر غير، عبارت است از اينكه آدمى غير خود را بر امرى از امور تسلط دهد كه آن امر، هم با شخص متوكل ارتباط و نسبت دارد، و هم با موكل.

دوم اينكه اسباب عادى بخاطر اينكه در تاثير خود مستقل نبوده و در ذات خود بى‌نياز و بى‌احتياج بغير خود نيستند بناچار مى‌بايد كسى كه در مقاصد و اغراض زندگيش متوسل به آنها مى‌شود در عين توسلش به آنها، متوكل بر غير آنها و سببى كه فوق آنها است بشود، تا آن سبب، سببيت اين اسباب عادى را سبب شود، و در نتيجه سببيت اينها تمام گردد، كه اگر چنين توكلى بكند بر طبق روش صحيح و طريق رشد و صواب رفتار كرده، نه اينكه اسباب عادى را كه خداوند، نظام وجود را بر اساس آنها بنا نهاده مهمل دانسته هدفهاى زندگى خود را بدون طريق طلب كند، كه چنين طلبى ضلالت و جهل است.

سوم اينكه آن سببى كه مى‌بايد بدان توكل جست (و خلاصه آن سببى كه تمامى اسباب در سببيت خود نيازمند به آنند) همانا خداى سبحان و يگانه‌ايست كه شريكى ندارد، آرى او خداونديست كه معبودى جز او نبوده و او رب و پرورش دهنده هر چيز است، و اين نكته از حصرى استفاده مى‌شود كه جمله‌(وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ) بر آن دلالت مى‌كند.

(وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها ...).

آنچه از دقت و تدبر در سياق آيات گذشته و آينده بدست مى‌دهد (و خدا داناتر است) اين است كه مراد از وارد شدنشان از آن جايى كه پدر دستورشان داده بود اين باشد كه ايشان از درهاى مختلفى به مصر و يا به دربار عزيز وارد شده باشند، چون پدرشان در موقع خداحافظى همين معنا را سفارش كرده بود، و منظورش از توسل به اين وسيله اين بود كه از آن مصيبتى كه به‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست