نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 256
علاوه بر اين، آيه
يعنى جمله(وَ قالَ
الْمَلِكُ إِنِّي أَرى ...)، هيچ
صراحتى در اين ندارد كه پادشاه آنچه را گفته در يك خواب ديده، در تورات هم دارد كه
وى گاوهاى چاق و لاغر را در يك خواب ديده بود، و سنبلههاى سبز و خشك را در خوابى
ديگر.
و در جمله(وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ) اگر الف و لام، الف
و لام عهد باشد معنى چنين مىشود كه ما تعبير اين خوابها را كه در حقيقت اضغاث
احلامند نمىدانيم، و اگر براى عهد نباشد، آن وقت با در نظر داشتن اينكه جمع با
الف و لام (الاحلام) افاده عموم مىكند معناى جمله چنين مىشود كه ما تعبير همه
اقسام خوابها را نمىدانيم، بلكه تنها خوابهايى را مىتوانيم تعبير كنيم كه اضغاث
احلام نباشند.
و بهر حال
منافات ندارد كه رؤياى او را اضغاث احلام ناميدهاند و از خود تعبير مطلق احلام را
نفى مىكنند، و اگر مراد از احلام تنها خوابهاى صحيح بود يكى از دو جمله كافى بود يعنى
كافى بود كه مثلا بگويند اينها اضغاث احلامند.
و معناى آيه
اين است كه بزرگان گفتند آنچه كه ديدهاى(أَضْغاثُ أَحْلامٍ) و خوابهاى
مختلف و در هم شده است، و ما تعبير اينگونه خوابها و يا همه خوابها را نمىدانيم،
بلكه تنها خوابهاى صالح و صحيح را مىتوانيم تعبير كنيم.
(وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ
بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ) كلمه امت در هر كلامى كه بيايد
به معناى جماعتى است كه در آن گفتار مورد نظر باشند و اغلب در انسان استعمال
مىشود، و مقصود از آن در آيه مورد بحث جماعتى از سال است، و مراد از آن، آن
سالهايى است كه گوينده اين سخن يعنى ساقى پادشاه فراموش كرده بود كه يوسف را نزد
او معرفى كند، با آنكه يوسف سفارش كرده بود كه مرا نزد صاحبت ياد آر، ولى شيطان
اين سفارش را از ياد ساقى برده بود، و سفارش يوسف باعث آن شد كه چند سال ديگر در
زندان بماند.
و معنايش
اينست كه يكى از دو رفيق زندانى يوسف كه از زندان نجات يافت، و بعد از چندين سال
بيادش آمد آنچه را كه يوسف بعد از تعبير خواب او درخواست كرده بود گفت: من تاويل
آنچه را كه پادشاه در خواب خود ديده در اختيارتان مىگذارم، مرا اجازه دهيد تا در
زندان نزد يوسف بروم و خبر تاويل اين خواب را برايتان بياورم.
و اگر در
جمله فارسلون و جمله انبئكم خطاب را دسته جمعى آورد، براى
اين بود كه حضار مجلس را كه از اركان دولت و سردمداران مملكت و متوليان امور مردم
بودند شركت داده باشد، به دليل اينكه در زندان هم چنانچه خواهى ديد به يوسف گفت:(
لَعَلِّي أَرْجِعُ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 256