نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 254
كلام براى همين عدد
بنا شده است و همه جا يعنى هم در گاوهاى چاق و هم در گاوهاى لاغر و هم در
سنبلههاى سبز، پاى عدد هفت در كار بوده، پس مىبايستى سنبلههاى خشك هم هفت عدد
بوده باشد، و معناى جمله(وَ أُخَرَ يابِساتٍ)، و سبعا
اخر يابسات باشد. و اگر بپرسى آيا جايز است كه جمله(وَ أُخَرَ يابِساتٍ) عطف شود بر جمله(سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ) و در نتيجه جمله دوم
محلا مجرور باشد؟ در جواب مىگوييم نه، زيرا لازمه جايز بودن چنين عطفى جايز نبودن
آنست، توضيح اينكه عطف آن بر جمله(سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ) اقتضاء مىكند كه آن
نيز محكوم به حكم اين باشد، يعنى آن نيز مميز عدد سبع باشد، و حال آنكه كلمه
اخر اقتضاء مىكند كه سنبلههاى خشك غير آن هفت سنبله سبز باشد.
به بيان
روشنتر اينكه اگر بخواهى اين معنا را افاده كنى كه نزد من هفت نفرند كه بعضى
ايستاده و بعضى نشستهاند و بگويى: عندى سبعة رجال قيام و قعود و قيام
و قعود را به صداى زير بخوانى حرف صحيحى زدهاى، و معناى كلامت اين است كه نزد من
هفت نفر مرد در حال قيام و قعود هستند كه بعضى قائمند و بعضى نشسته، چون عدد هفت
را با رجالى تميز آوردهاى كه همه به صفت قيام و قعود متصفند.
ولى اگر
بگويى: عندى سبعة رجال قيام و آخرين قعود- نزد منند هفت مرد ايستاده و
ديگران نشستهاند ، غرض خود را نرساندهاى.[1]
مؤلف: اين كلام هر چند مشتمل بر نكته لطيفى است، و ليكن بيش از گمان به اينكه آن
سنبلههاى خشك هم هفت عدد بودهاند را افاده نمىكند، و خلاصه، كلام به حدى نيست
كه بتوان به گردن آن گذاشت كه بطور قطع چنين دلالتى دارد.
و معناى آيه
اين است كه پادشاه مصر به كرسىنشينان خود گفت من در خواب مىبينم كه هفت گاو چاق
را هفت گاو لاغر مىخوردند و نيز هفت سنبله سبز و سنبلههايى خشك ديگر را مىبينم
حال حكم اين رؤيا را برايم بيان كنيد اگر از تعبير خواب سررشتهاى داريد.
(قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ) احلام جمع
حلم- به ضم ح و ل است، گاهى هم به سكون لام مىخوانند-
عبارت است از آنچه كه شخص نائم در خواب خود مىبيند، و بعيد نيست كه اصل در معناى
آن تصوراتى باشد كه انسان از داخل نفس خود بدون واسطه حواس ظاهرى دارد، و به همين