نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 234
و اگر بپرسى چه
ارتباطى ميان درخواست تعبير خواب با نيكوكار بودن يوسف وجود دارد؟ در جواب
مىگوييم اين بدان جهت است كه نوعا مردم، نيكوكاران را داراى دلهايى پاك و نفوسى
تزكيه شده مىدانند، و چنين معتقدند كه اينگونه افراد زودتر از ديگران به روابط
امور و جريان حوادث منتقل مىشوند، و انتقالشان هم از انتقال ديگران به صواب
نزديكتر است.
بنا بر اين،
معناى آيه اين مىشود: يكى از آن دو به يوسف گفت: من در خواب چنين ديدم. ديگرى
گفت: من در خواب چنان ديدم. آن گاه هر دو گفتند: ما را به تعبير آن آگاه ساز، چون
معتقديم كه تو از نيكوكارانى، و امثال اين امور و اسرار نهانى بر نيكوكاران پوشيده
نيست، آرى نيكوكاران با صفاى دل و پاكى نفسشان درك مىكنند چيزهايى را كه ديگران
از درك آن عاجز مىمانند.
(قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ
قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما) وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن
سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (ع) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى
خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (ع) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه
در دل نهفته مىداشت غنيمت شمرده، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد
و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده، استفاده كرد و گفت: كه اگر من
در اين باب مهارتى دارم، پروردگارم من تعليمم داده، و سزاوار نيست كه براى چنين
پروردگارى شريك قائل شويم. و خلاصه به بهانه اين پيشامد نخست مقدارى در باره توحيد
و نفى شركاء صحبت كرد، آن گاه به تعبير خواب آن دو پرداخت.
و در پاسخ آن
دو چنين فرمود: هيچ طعامى- بعنوان جيره زندانيان- براى شما نمىآورند مگر آنكه من
تاويل و حقيقت آن طعام و مال آن را براى شما بيان مىكنم. آرى من به اين اسرار
آگاهى دارم، و همين خود شاهد صدق دعوت من است به دين توحيد.
البته اين
معنا در صورتى است كه ضمير در بتاويله به طعام برگردد، كه در اين صورت
يوسف (ع) خواسته است معجزهاى براى نبوت خود ارائه داده باشد، نظير گفتار مسيح (ع)
به بنى اسرائيل كه فرمود:(وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ
وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ
مُؤْمِنِينَ)[1]. مؤيد اين
معنا پارهاى از رواياتى است كه از طرق امامان اهل بيت (ع) وارد شده، و به زودى در
بحث روايتى خواهد آمد-