نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 231
و با يوسف دو جوان
ديگر هم، زندانى شدند. يكى از آنها گفت من در خواب ديدم كه انگور (براى شراب)
مىفشارم، ديگرى گفت من ديدم كه بر بالاى سر خود طبق نانى مىبرم و مرغان هوا از
آن مىخورند، اى يوسف تو ما را از تعبير آن آگاه كن كه تو را از نيكوكاران
مىبينيم (36).
يوسف در پاسخ
آنها گفت من شما را قبل از آنكه طعام آيد و تناول كنيد به تعبير خوابتان آگاه
مىسازم كه اين علم را خداى من به من آموخته است زيرا كه من آئين گروهى را كه به
خدا بىايمان و به آخرت كافرند ترك گفتم (37).
و از آئين
پدرانم ابراهيم خليل و اسحاق و يعقوب پيروى مىكنم و در آئين ما هرگز نبايد چيزى
را با خدا شريك گردانيم، اين توحيد و ايمان به يگانگى خدا فضل و عطاى خداست بر ما
و بر همه مردم، ليكن اكثر مردم شكر اين عطا را بجا نمىآورند (38).
اى دو رفيق
زندانى من آيا خدايان متفرق (بىحقيقت) بهتر (و در نظام خلقت مؤثرترند) يا خداى
يكتاى قهار (39).
آنچه غير از
خدا مىپرستيد اسماء بىحقيقت و الفاظ بىمعنا است كه خود شما و پدرانتان
ساختهايد، خدا هيچ دليلى براى آن نازل نكرد و تنها حكمفرماى عالم وجود خداست و
امر فرموده كه جز آن ذات پاك يكتا را نپرستيد، اين آئين محكم است ولى اكثر مردم
نمىدانند (40).
يوسف گفت، اى
دو رفيق زندانى من اما يكى از شما ساقى شراب شاه خواهد شد و اما آن ديگرى بدار
آويخته مىشود تا مرغان مغز سر او را بخورند اين امرى كه در باره آن از من خواستيد
قطعى و حتمى است (41).
آن گاه يوسف
از رفيقى كه مىدانست نجات مىيابد درخواست كرد كه مرا نزد صاحبت ياد كن ولى شيطان
در آن حال ياد صاحبش را از نظرش ببرد، بدين سبب در زندان سالى چند بماند (42).
بيان آيات
[تصميم به زندانى كردن يوسف 7]
اين آيات
متضمن قسمتى از داستان آن جناب است، و آن، داستان به زندان رفتن و مدتى در زندان
ماندن اوست كه مقدمه تقرب تام او به دربار پادشاه مصر شد، و سرانجام عزيز مصر
گرديد. و در ضمن با بيان عجيبى دعوتش را به دين توحيد در زندان، نقل نموده، و بيان
مىكند كه براى اولين بار خود را معرفى كرد كه از دودمان ابراهيم و اسحاق و يعقوب
است.
(ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ) كلمه
بداء به معناى پديد آمدن رأى و نظريه است كه قبلا نبوده، مثلا گفته مىشود
در فلان موضوع براى من بداء حاصل شد، يعنى رأى جديدى پيدا شد، ضمير هم
در كلمه لهم به عزيز و همسرش و خواص دربارش برمىگردد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 231