نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 206
جازم است، و فهمانيد
كه آن قدر در دل شوهرش نفوذ دارد كه بتواند او را به هر چه كه مىخواهد وادار سازد
و در امر او به هر نحوى كه دلش بخواهد تصرف كند.
[مناجات و
استغاثه يوسف 7:(رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ
...)]
(قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلَّا
تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ
الْجاهِلِينَ) راغب در مفردات مىگويد: صبا، يصبو، صبوا و
صبوة به معناى از جا كنده شدن از شدت اشتياق است كه آدمى را وادار به كارهاى
سبك و كودكانه مىكند، و به اين معنا است آيه(أَصْبُ
إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ)[1]. و در مجمع
البيان گفته: كلمه صبوة به معناى لطافت عشق است.[2]
زليخا و زنان مصر بدون هيچ پروايى آنچه در دل داشتند بيرون ريختند. او فاش نمود، و
ايشان فاش نمودند، در حالى كه خود يوسف ايستاده بود. ايشان به خيال خود توجه او را
به سوى خود معطوف مىكردند، و به خيال خود با او حرف مىزدند، ولى او كمترين توجهى
به آنها نكرد، و حتى به يك كلمه هم زبان نگشود، بلكه توجه خود را به درگاه خداى
متعال معطوف داشت و با قلبى كه جز خدا چيز ديگرى در آن جا نداشت رو به سوى خداى
مالك دلها نمود و گفت:(رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا
يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ...).
و اين كلامش
دعا (نفرين) به خود نبود كه خدايا! مرا با انداختن در زندان از شر اين زنان
خلاص كن بلكه بيان حال خود در برابر تربيت الهى بود و مىخواست عرض كند: در
جنب محبت تو زندان را با رضاى تو ترجيح مىدهم بر لذت معصيت و دورى از تو. و اين
گفتارش نظير آن حرفى بود كه در روز خلوت با زليخا گفت:(مَعاذَ
اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ
الظَّالِمُونَ). پس در هر دوى اين دو كلام افتخار ورزيدن به داشتن چنين
خدايى بزرگ و مهربان است، و تنها فرق ميان آن دو اين است كه در يكى خدا را خطاب
كرده و در ديگرى زليخا را. و در هيچ يك از آن دو، دعا (نفرين) نيست.
البته جمله(رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ ...) يك نوع مقدمه و زمينهچينى است براى
جمله(وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ
إِلَيْهِنَّ) كه در ظاهر دعا است و در واقع زبان حال است.
بنا بر اين،
معناى آيه چنين است: پروردگارا! اگر من ميان زندان و آنچه كه اينان مرا بدان
مىخوانند مخير شوم زندان را اختيار مىكنم، و از تو درخواست دارم كه سوء قصد
اينان را از