نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 171
چون چند ملاحظه ممكن
بود كه در كار بيايد و جلوگير شود: اول ترس از اينكه قضيه فاش شود و در دهنها
بيفتد. دوم اينكه به حيثيت خانوادگى يوسف بربخورد. سوم اينكه اين عمل خيانتى نسبت
به عزيز بود.
اما مساله
فاش شدن قضيه كه ما در سابق روشن كرديم كه يوسف كاملا از اين جهت ايمن بوده، و به
فرضى كه گوشهاى از آن هم از پرده بيرون مىافتاد براى يك پادشاه، تفسير و تاويل
كردن آن آسان بود، هم چنان كه بعد از فاش شدن مراوده همسرش با يوسف همين تاويل را
كرد و آب هم از آب تكان نخورد. آرى، همسرش آن چنان در او نفوذ داشت كه خيلى زود
راضيش نمود و به كمترين مؤاخذهاى برنخورد، بلكه با وارونه كردن حقيقت مؤاخذه را
متوجه يوسف نمود و به زندانش انداخت.
و اما مساله
حيثيت خانوادگى يوسف آنهم مانع نبود، زيرا اگر مساله حيثيت مىتوانست چنين اثرى را
داشته باشد چرا در برادران يوسف اثرى نداشت و ايشان را از جنايتى كه خيلى بزرگتر
از زنا بود جلوگير نشد با اينكه ايشان هم فرزندان ابراهيم و اسحاق و يعقوب بودند،
و در اين جهت هيچ فرقى با يوسف نداشتند؟ ولى مىبينيم كه حيثيت و شرافت خانوادگى
مانع از برادركشى ايشان نشد، نخست تصميم قطعى گرفتند او را بكشند، سپس نه به خاطر
شرافت خانوادگى بلكه به ملاحظاتى ديگر او را در چاه انداخته، و چون بردگان در معرض
فروشش درآوردند، و دل يعقوب پيغمبر را داغدار او كردند، آن چنان كه از شدت گريه
نابينا شد.
و اما مساله
خيانت و حرمت، آن نيز نمىتوانست در چنين شرايطى مانع شود، زيرا حرمت خيانت يكى از
احكام و قوانين اجتماعى و به خاطر آثار سوء آن و مجازاتى است كه در دنبال دارد، و
معلوم است كه چنين قانونى تا آنجا احترام دارد كه در صورت ارتكاب پاى مجازات به
ميان آيد. و خلاصه، انسان در تحت سلطه قواى مجريه اجتماع و حكومت عادله باشد، و
اما اگر قوه مجريه از خيانتى غفلت داشته باشد و يا اصلا از آن خبردار نباشد، و يا
اگر خبردار شد از عدالت چشمپوشى نمايد و يا مرتكب مجرم از تحت سلطه آن بيرون شود-
به زودى خواهيم گفت كه- ديگر هيچ اثرى براى اينگونه قوانين نمىماند.
بنا بر اين،
يوسف هيچ مانعى كه جلوگير نفسش شود، و بر اين همه عوامل قوى بچربد نداشته مگر اصل
توحيد، يعنى ايمان به خدا، و يا به تعبيرى ديگر محبت الهيى كه وجود او را پر و قلب
او را مشغول كرده بود، و در دلش جايى حتى به قدر يك سرانگشت براى غير خدا خالى
نگذاشته بود. آرى، اين بود آن حقيقتى كه گفتيم دقت در داستان يوسف آن را به دست
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 171