responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 165

و به منظور ظفر يافتن به آنچه مى‌خواست بيشتر با وى مهربانى مى‌كرد، و بيشتر، آن كرشمه‌هايى را كه اسلحه هر زيبارويى است به كار مى‌بست، و بيشتر به غنج و آرايش خود مى‌پرداخت، باشد كه بتواند دل او را صيد كند، هم چنان كه او با حسن خود دل وى را به دام افكنده بود و شايد صبر و سكوتى را كه از يوسف مشاهده مى‌كرد دليل بر رضاى او مى‌پنداشته و در كار خود جسورتر و غره‌تر مى‌شد.

تا سرانجام طاقتش سرآمد، و جانش به لب رسيد، و از تمامى وسائلى كه داشت نااميد گشت، زيرا كمترين اشاره‌اى از او نديد، ناگزير با او در اتاق شخصيش خلوت كرد، اما خلوتى كه با نقشه قبلى انجام شده بود. آرى، او را به خلوتى برد و همه درها را بست و در آنجا غير او و يوسف كس ديگرى نبود، عزيزه خيلى اطمينان داشت كه يوسف به خواسته‌اش گردن مى‌نهد، چون تا كنون از او تمردى نديده بود، اوضاع و احوالى را هم كه طراحى كرده بود همه به موفقيتش گواهى مى‌دادند.

اينك نوجوانى واله و شيداى در محبت، و زن جوانى سوخته و بى‌طاقت شده از عشق آن جوان، در يك جا جمعند، در جايى كه غير آن دو كسى نيست، يك طرف عزيزه مصر است كه عشق به يوسف رگ قلبش را به پاره شدن تهديد مى‌كند، و هم اكنون مى‌خواهد او را از خود او منصرف و به سوى خودش متوجه سازد، و به همين منظور درها را بسته و به عزت و سلطنتى كه دارد اعتماد نموده، با لحنى آمرانه‌(هَيْتَ لَكَ) او را به سوى خود مى‌خواند تا قاهريت و بزرگى خود را نسبت به او حفظ نموده به انجام فرمانش مجبور سازد.

يك طرف ديگر اين خلوتگاه، يوسف ايستاده كه محبت به پروردگارش او را مستغرق در خود ساخته و دلش را صاف و خالص نموده، بطورى كه در آن، جايى براى هيچ چيز جز محبوبش باقى نگذارده. آرى، او هم اكنون با همه اين شرايط با خداى خود در خلوت است، و غرق در مشاهده جمال و جلال خداست، تمامى اسباب ظاهرى- كه به ظاهر سببند- از نظر او افتاده و بر خلاف آنچه عزيزه مصر فكر مى‌كند كمترين توجه و خضوع و اعتماد به آن اسباب ندارد.

اما عزيزه با همه اطمينانى كه به خود داشت و با اينكه هيچ انتظارى نداشت، در پاسخ خود جمله‌اى را از يوسف دريافت كرد كه يكباره او را در عشقش شكست داد.

يوسف در جوابش تهديد نكرد و نگفت من از عزيز مى‌ترسم، و يا به عزيز خيانت روا نمى‌دارم، و يا من از خاندان نبوت و طهارتم، و يا عفت و عصمت من، مانع از فحشاى من است. نگفت من از عذاب خدا مى‌ترسم و يا ثواب خدا را اميد مى‌دارم. و اگر قلب او به سببى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 165
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست