نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 157
ترجمه آيات
و چون به رشد
رسيد علم و حكمتى به او داديم و نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم (22).
و آن زنى كه
يوسف در خانه وى بود از او تمناى كامجويى كرد و درها را محكم بست و گفت بيا.
گفت: پناه به
خدا كه او مربى من است و منزلت مرا نيكو داشته است كه ستمگران رستگار نمىشوند
(23).
وى يوسف را
قصد كرد يوسف هم اگر برهان پروردگار خويش نديده بود قصد او كرده بود، چنين شد تا
گناه و بدكارى را از او دور كنيم كه وى از بندگان خالص شده ما بود (24).
از پى هم به
سوى در دويدند و پيراهن يوسف را از عقب بدريد و شوهرش را پشت در يافتند. گفت سزاى
كسى كه به خاندان تو قصد بد كند جز اين نيست كه زندانى شود و يا عذابى الم انگيز
ببيند (25).
يوسف گفت: وى
از من كام مىخواست. و يكى از كسان زن كه حاضر بود گفت: اگر پيراهن يوسف از جلو
دريده شده زن راست مىگويد و او دروغگوست (26).
و اگر پيراهن
وى از عقب دريده شده زن دروغ مىگويد و او راستگوست (27).
و چون پيراهن
او را ديد كه از عقب دريده شده گفت اين از نيرنگ شما زنان است كه نيرنگ شما بزرگ
است (28).
يوسف! اين را
نديده بگير. و اى زن! از گناه خود آمرزش بخواه كه تو خطاكار بودهاى (29).
زنانى در شهر
گفتند همسر عزيز از غلام خويش كام مىخواهد كه فريفته او شده و ماوى را در ضلالتى
آشكار مىبينيم (30).
و همين كه از
فكر آنان با خبر شد كس نزدشان فرستاد و مجلسى مهيا كرد و براى آنها پشتىهاى گران
قيمتى فراهم ساخت و به هر يك از آنان كاردى داد و به يوسف گفت بيرون شو بر ايشان.
همين كه وى را بديدند حيران او شدند و دستهاى خويش ببريدند و گفتند منزه است خدا
كه اين بشر نيست، اين فرشتهاى بزرگوار است (31).
گفت: اين
همانست كه در باره او ملامتم كرديد، من از او كام خواستم و خويشتندارى كرد اگر
آنچه بدو فرمان مىدهم نكند بطور قطع زندانى و خوار مىگردد (32).
گفت پروردگارا
زندان براى من از گناهى كه مرا بدان مىخوانند خوشتر است و اگر نيرنگشان را از من
دور نكنى متمايل به ايشان مىشوم و از جهالتپيشهگان مىگردم (33).
پروردگارش
اجابتش كرد و نيرنگشان را از او دور ساخت كه او شنوا و داناست (34).
***
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 157