نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 150
آيه(كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ
الْأَمْثالَ)[1] خواهد بود، كه در اولى مىفرمايد: گمراه شدن
كافران توسط خدا دائما به همين منوال كه گفته شد جريان مىيابد. و در دومى
مىفرمايد: مثل زدن خدا دائما نظير اين مثلى است كه زد، و اين مثل نمونهاى است كه
بايد ساير مثالهاى خدايى را بدان مقياس گرفت.
و اينكه
فرمود:(وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ) نتيجه تمكين
مذكور را مىرساند، چون لام ، مفيد غايت و نتيجه است. و اگر حرف
واو آورده و جمله را عطف كرده، عطف بر جمله مقدرى كرده تا برساند كه غير از
تعليم احاديث نتايج ديگرى در نظر داشتيم كه مقام تخاطب، گنجايش بيان آن را ندارد.
بنا بر اين، تقدير كلام چنين مىشود: لنفعل به كذا و كذا و لنعلمه من تاويل
الاحاديث ، و اين آيه شبيه به آيه راجع به ابراهيم (ع) است كه مىفرمايد:(وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ
مِنَ الْمُوقِنِينَ)[2] و آياتى
نظير آن.
[معناى:(وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ)]
و در جمله(وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا
يَعْلَمُونَ) ظاهر اين است كه منظور از امر شان باشد، و شان خدا همان
رفتارى است كه در خلق خود دارد كه از مجموع آن نظام تدبير به دست مىآيد، هم چنان
كه خودش فرموده:(يُدَبِّرُ الْأَمْرَ)[3] و اگر امر
را به خدا اضافه كرده و گفته امره براى اين است كه خدا مالك همه امور
است، هم چنان كه خودش فرموده:
و معناى آيه
اين است كه هر شانى از شؤون عالم صنع و ايجاد از امر خداى تعالى است و خداى تعالى
غالب و آن امور مغلوب و مقهور او هستند و او را در هر چه كه بخواهد مطيع و منقاد
مىباشند و نمىتوانند از خواسته او استكبار و تمرد كنند، و از تحت سلطنت او خارج
گردند، هم چنان كه نمىتوانند از او سبقت بگيرند، و چيزى از قلم تدبير او
نمىافتد، هم چنان كه فرموده: