نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 146
[خريدار يوسف 7، عزيز مصر و منزل جديد او كاخ عزيز بوده است]
(وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى
أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً) از سياق آيات
استفاده مىشود كه قافله نامبرده يوسف را با خود به مصر بردند و در آنجا به معرض
فروش گذاشتند، و مردى از اهل مصر او را خريدارى نموده به خانهاش برد.
راستى آيات
اين سوره به چه نحو شگفتآورى اين شخص را معرفى مىكند: اولا در كلمه من
مصر مىفهماند خريدار يوسف، مردى از اهل خود مصر بوده، و ثانيا در آيه(وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ) مىفهماند كه او مردى بزرگ و مرجع
حوائج مردم بوده، و ثالثا در آيه(وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ
امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ) مىفهماند كه او
عزيزى در مصر بوده كه مردم مصر براى او عزت و مقامى منيع قائل بودهاند. و نيز او
را معرفى مىكند كه داراى زندان بوده، پس معلوم مىشود رياستى در بين مردم داشته،
زيرا داشتن زندان از شؤون رياست است، و خلاصه از همه اين آيات برمىآيد كه يوسف از
همان اول به خانه عزت و كاخ سلطنتى درآمده بوده.
و كوتاه سخن،
قرآن كريم در تعريف اين شخص در هر نوبت آن مقدار را كه مورد حاجت بوده بيان كرده،
چون در اولين مرتبه كه سخن از او به ميان مىآيد لازم نيست تمامى خصوصياتش گفته
شود، و لذا در اين مقام تنها فرموده:(وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ
مِصْرَ) و به هر حال آيه مورد بحث با همه اختصار و كوتاهيش مىرساند كه
قافله، يوسف را به مصر برده و در آنجا او را به يكى از سكنه آن شهر فروختند، و او
هم يوسف را به خانهاش برد، و به همسرش سفارش كرد كه(أَكْرِمِي
مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً).
با اينكه
عادت بر اين جريان دارد كه موالى نسبت به امر بردگان خود اهميتى ندهند، مگر در
جايى كه از سيماى برده آثار اصالت و رشد را تفرس كنند و به نظرشان سيماى خير و
سعادت بيايد، مخصوصا پادشاهان و سلاطين و رؤسا كه هر لحظه دهها و بلكه صدها برده و
كنيز مىگيرند، چنين اشخاصى عادتا نسبت به آن همه غلام و كنيز ولع و اشتياق نشان
نمىدهند، و چنان نيست كه تا يك برده و يا كنيز به دستشان بيايد و اله و شيدايش
شوند، با اين حال اين سفارشى كه عزيز مصر در باره يوسف كرده كه او را احترام
كند، باشد كه از او انتفاع ببرند و يا فرزند خود بخوانند حتما معناى عميقى
دارد، و مخصوصا از اين جهت كه اين سفارش را به شخص همسر و بانوى خانهاش مىكند
(نه به كاركنان خانه)، بلكه به او مىگويد كه شخصا مباشر جزئيات امور يوسف باشد، و
اين سابقه ندارد كه ملكهها در امور جزئى و كوچك مباشرت كنند، و خانمى با چنين
مقامى منيع به امور بردگان و غلامان رسيدگى نمايد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 146