responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 563

از اين داستان مطالبى ايراد كرديم كه اين داستان نيز مشمول آن هست و معناى آيه اين است كه وقتى عذاب ما آمد، شعيب و مؤمنين به وى را به رحمتى كه به آنها داشتيم نجات داديم و عذاب صيحه، مردم مدين را بگرفت و صبح كردند در حالى كه جسمانى بى روح بودند و تو گويى اصلا در اين سرزمين زندگى نمى‌كردند فرمان ما رسيد كه لعنت بر مردم مدين، همانطور كه ثمود لعنت شدند.

بحث روايتى [ (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شعيب (ع) و قوم او)]

در تفسير قمى آمده كه معصوم (ع) فرمود: خداى تعالى حضرت شعيب (ع) را بسوى مدين مبعوث كرد- و مدين قريه‌اى بوده در سر راه شام- ولى مردمش به وى ايمان نياوردند.[1] و در تفسير عياشى از احمد بن محمد بن عيسى از بعضى اصحابش از امام صادق (ع) روايت آورده كه در تفسير جمله‌(إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ) فرمود: مردم مدين در فراوانى نعمت به سر مى‌بردند بطورى كه قيمت اجناس پايين بود (و احتياجى به كم‌فروشى نداشتند).[2] و در همان كتاب از محمد بن فضيل از حضرت رضا (صلوات اللَّه عليه) روايت آمده كه محمد گفت: من از آن جناب از مساله انتظار فرج سؤال كردم، حضرت با تعجب فرمود:

ا و ليس تعلم ان انتظار الفرج من الفرج- مگر نمى‌دانى كه انتظار فرج خود مرحله‌اى از فرج است؟ آن گاه فرمود: خداى تبارك و تعالى مى‌فرمايد:(وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ).

مؤلف: تعبير: ليس تعلم به معنى نمى‌دانى است كه تعبير لغوى و مطابق لغت نيست بلكه تعبيرى است مولد، (مولد به معناى عربى غير خالص است).

[روايتى در باره توفيق الهى و توضيح مراد از آن‌]

مؤلف: كتاب معانى الاخبار به سند خود از عبد اللَّه بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم: (با در نظر داشتن اينكه علل و اسباب در كار ما مؤثرند) معناى اينكه خداى تعالى در يك جا (از قول شعيب حكايت كرده كه گفت:)،(وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ) و در جايى ديگر خودش فرموده:


[1] تفسير قمى، ج 1، ص 337، چاپ ايران.

[2] تفسير عياشى، ج 2، ص 159، چاپ ايران.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 563
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست