نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 543
يعثو عثوا .[1] و بنا بر اين كلمه
مفسدين حال است از ضميرى كه در كلمه تعثوا است يعنى ضمير
انتم و اين حال تاكيد را افاده مىكند و مثل اين است كه گفته باشيم:
لا تفسدوا افسادا .
[بيان
اهميت معاملات و مبادلات مالى در حيات اجتماعى انسان، و آثار سوء كم فروشى]
و اين جمله
يعنى جمله(وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ) نهى جديدى
است از فساد در ارض يعنى از كشتن و زخمى كردن مردم و يا هر ظلم مالى و آبرويى و
ناموسى، و ليكن بعيد نيست كه از سياق استفاده شود كه اين جمله عطف تفسير باشد براى
نهى سابق نه نهى جديد و بنا بر اين احتمال نهيى تاكيدى خواهد بود از كمفروشى و
خيانت در ترازودارى، چون اين نيز مصداقى است از فساد در ارض.
توضيح اينكه:
اجتماع مدنى كه بين افراد نوع انسانى تشكيل مىشود اساسش حقيقتا بر مبادله و
دادوستد است، پس هيچ مبادله و اتصالى بين دو فرد از افراد اين نوع برقرار نمىشود
مگر آنكه در آن اخذى و اعطايى باشد.
بنا بر اين
بناچار افراد مجتمع در شؤون زندگى خود تعاون دارند، يك فرد چيزى از خود به ديگرى
مىدهد تا از چيزى مثل آن و يا بيشتر از آن كه از او مىگيرد استفاده كند، و يا به
ديگرى نفعى مىرساند تا از او بسوى خود نفعى ديگر جذب كند، كه ما اين را معامله و
مبادله مىگوييم.
و از
روشنترين مصاديق اين مبادله، معاملات مالى است، مخصوصا معاملاتى كه در كالاهاى
داراى وزن و حجم صورت مىگيرد، كالاهايى كه به وسيله ترازو و قپان سنجش مىشود، و
اين قسم دادوستدها از قديمىترين مظاهر تمدن است كه انسان به آن متنبه شده، چون
چارهاى از اجراى سنت مبادله در مجتمع خود نداشته است.
پس معاملات
مالى و مخصوصا خريد و فروش، از اركان حيات انسان اجتماعى است، آنچه را كه يك انسان
در زندگيش احتياج ضرورى دارد و آنچه را هم كه بايد در مقابل بعنوان بها بپردازد با
كيل و يا وزن اندازهگيرى مىكند و زندگى خود را بر اساس اين اندازهگيرى و اين
تدبير اداره مىكند.
بنا بر اين
اگر در معاملهاى از راه نقص مكيال و ميزان به او خيانتى شود كه خودش ملتفت نگردد
تدبير او در زندگيش تباه و تقدير و اندازهگيريش باطل مىشود و با اين خيانت، نظام
معيشت او از دو جهت مختل مىگردد: يكى از جهت آن كالايى كه مىخرد و لازمه