نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 514
اين قوم صبح همين شب
است، و اين تعليل همانطور كه گفتيم نوعى استعجال و طرف را به عجله واداشتن است و
جمله دوم كه مىفرمايد:(أَ لَيْسَ
الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ) همان
شتابزدگى را تاكيد مىكند، البته احتمال هم دارد كه لوط (ع) قبلا استعجال كرده و
از ملائكه خواسته باشد كه همين الان عذاب را نازل كنيد و ملائكه در پاسخش گفته
باشند موعد عذاب آنان صبح است (يعنى چرا اينقدر عجله مىكنى مگر صبح نزديك نيست؟)
ممكن هم هست جمله اولى استعجال ملائكه باشد و جمله دوم كلام آنان براى تسليت لوط
در استعجالش، (به اين معنا كه ملائكه نخست از لوط خواسته باشند عجله كند و گفته
باشند موعد اين قوم صبح است زود باش حركت كن و سپس لوط از آنان خواسته باشد هر چه
زودتر عذاب را بياورند و آنها دلداريش داده باشند كه مگر صبح نزديك نيست؟).
در اين آيات
بيان نشده كه منتهاى سير شبانه لوط و اهلش كجا است و بايد متوجه چه نقطهاى بشوند
در حالى كه در جايى ديگر از كلام خداى تعالى آمده:(فَأَسْرِ
بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ
مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ)[1] كه از ظاهر
آن بر مىآيد ملائكه نقطه نهايى سفر را معين نكرده بودند و مساله را محول كرده
بودند به وحيى كه بعدا از ناحيه خداى تعالى به لوط مىشود.
(فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها
حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ) هر چه ضمير
مؤنث در اين آيه است يعنى ضماير سهگانه در عاليها ،
سافلها و عليها همه به زمين و يا قريه و يا بلاد آن قوم
برمىگردد و اگر اين كلمات قبلا ذكر نشده تا ضمير به آن برگردد عيب ندارد زيرا
معلوم بوده كه مرجع ضميرها چيست، و كلمه سجيل بطورى كه در مجمع البيان
آمده به معناى سجين يعنى آتش است[2]، راغب
مىگويد: سجين به معناى سنگ و گل به هم آميخته است و اصل آن بطورى كه گفتهاند
فارسى بوده بعدها عربى شده است.[3] و منظورش
اشاره به قولى است كه گفته اصل اين كلمه سنگ گل بوده است.
بعضى[4] ديگر گفتهاند: اين كلمه از سجل
گرفته شده كه به معناى كتاب است، گويا كه در آن
[1] پس اهل خود را شبانه و در قطعهاى از شب به راه بينداز و از
پشت سر قوم برو و احدى از شما به پشت سر خود نگاه نكند و برويد به آنجا كه مامور
شدهايد. سوره حجر، آيه 65