responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 476

همسرش كه در آن حال ايستاده بود ناگهان حيض شد و ما به وسيله فرستادگان خود او را به ولادت اسحاق و بعد از اسحاق به ولادت يعقوب از او بشارت داديم (71).

گفت: واى بر من! آيا من بچه مى‌آورم كه فعلا عجوزه‌اى هستم و آن روزها هم كه جوان بودم نازا بودم و اين شوهرم است كه به سن پيرى رسيده؟ به راستى اين مژده امرى عجيب است (72).

(فرشتگان) گفتند: آيا از امر خدا شگفتى مى‌كنى با اينكه (اولا كار، كار خدا است و ثانيا شما اهل بيتى هستيد كه) رحمت و بركات خدا شامل حالتان است، چرا كه او حميد و مجيد است (73).

بعد از آنكه حالت ترس از ابراهيم برطرف شد و بشارتى كه شنيده بود در دلش جاى گرفت و خوشحالش كرد، شروع كرد در باره قوم لوط با فرستادگان ما بگو مگو كردن (74).

ابراهيم مردى بردبار و دلسوز و بازگشت كننده (به سوى خدا) بود (75).

فرشتگان به او گفتند: اى ابراهيم از اين سخنان كه از در شفاعت مى‌گويى درگذر كه امر پروردگارت (عذاب قوم لوط) فرا رسيده و عذابى بر آنان نازل مى‌شود كه به هيچ وجه برگشتنى نيست (76).

بيان آيات‌

اين آيات، داستان بشارت يافتن ابراهيم (ع) به اينكه صاحب فرزند خواهد شد را در بردارد و اين در حقيقت به منزله زمينه چينى است براى بيان داستان رفتن ملائكه نزد لوط پيغمبر براى هلاك كردن قوم او، چون اين داستان در ذيل آن داستان آمده و در دنباله داستان بشارت يافتن ابراهيم (ع) بيانى آمده كه قصه هلاك كردن قوم لوط را توجيه و بيان مى‌كند و آن اين جمله است:(إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ).

(وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‌ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ) كلمه بشرى به معناى بشارت و كلمه عجل به معناى گوساله است و كلمه حنيذ بر وزن فعيل- در اينجا معناى مفعول، يعنى محنوذ را مى‌دهد و گوساله محنوذ گوساله‌اى است كه گوشتش بوسيله سنگ سرخ شده با آتش كباب شده باشد هم چنان كه قديد به معناى گوشتى است كه بوسيله سنگ داغ شده بوسيله خورشيد كباب شده باشد[1]. اين معنايى است كه بعضى از علماى لغت عرب براى اين دو كلمه ذكر كرده‌اند. بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: حنيذ نام كبابى است كه آب و چربى از آن بچكد. و بعضى‌[3] گفته‌اند: حنيذ نام همه رقم كباب‌


[1] اقرب الموارد، ج 2، ص 970، مجمع البيان، ج 3، جزء 12، ص 185.

[2] ( 2 و 3) اقرب الموارد، ج 1، ص 237، لسان العرب، ج 3، ص 484.

[3] ( 2 و 3) اقرب الموارد، ج 1، ص 237، لسان العرب، ج 3، ص 484.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 476
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست