نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 463
تعالى است، چون او
است كه انسان را آفريده و او است كه مدبر امر انسان و امر هر چيز ديگر است پس
اينكه جناب صالح (ع) فرمود:(هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها) در مقام تعليل گفتار سابق و استدلال بر آن از
طريق اثبات ارتباط بين خداى تعالى و بين آدميان و نيز نفى استقلال از اسباب است.
و به همين
جهت است كه دنبال آن اضافه كرد:(فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا
إِلَيْهِ) و با آوردن حرف فاء بر سر جمله، نتيجه را متفرع بر آن استدلال كرد و
معناى مجموع گفتارش اين است كه وقتى ثابت شد كه خداى تعالى تنها معبودى است كه بر
شما واجب است او را بپرستيد و غير او را رها كنيد چون تنها او خالق و مدبر امر
حيات شما است پس بايد كه از خدا بخواهيد شما را در نافرمانيها و بتپرستىهايتان
بيامرزد و با ايمان آوردن به او و پرستيدن او بسوى او رجوع كنيد كه او نزديك و
پاسخگو است.
در جمله مورد
بحث كه گفتيم تعليل جمله قبل است نيز مساله طلب مغفرت را تعليل كرده به
اينكه (إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ)- چون پروردگار من
نزديك و پاسخگو است و اين بدان جهت بوده كه از استدلال مذكورش نتيجه گرفته
كه خداى تعالى قائم به امر خلقت آدمى و تربيت او و تدبير امر حيات او است و هيچ
سببى از اسباب دستاندركار عالم استقلالى از خود ندارد بلكه خداى تعالى است كه
اسباب را به اين سو، سوق مىدهد و آن ديگرى را از اينجا به جاى ديگر روانه مىكند،
پس اين خداى تعالى است كه بين انسان و بين حوائجش و بين اسباب دخيل در آن حوايج
حائل و واسطه است و وقتى اينطور باشد پس خود او به انسانها نزديكتر از اسباب است و
آن طور نيست كه مشركين پنداشته و خيال كردهاند كه بين آدمى و خداى تعالى آن قدر
فاصله هست كه نه فهم آدمى او را درك مىكند و نه عبادت آدمى و تقرب جستنش به او
مىرسد، پس وقتى او نزديكتر از هر چيز به ما است قهرا پاسخگوى ما نيز همو خواهد
بود و وقتى نزديك به ما و پاسخگوى ما تنها خداى تعالى باشد و هيچ معبودى جز او
نباشد قهرا بر ما واجب مىشود كه از او طلب مغفرت نموده، به سوى او باز گرديم.
(قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ
نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا ...) كلمه رجاء وقتى در مورد
انسانى استعمال مىشود و مثلا به كسى گفته مىشود:
ما به
تو اميدها داشتيم منظور ذات آن كس نيست بلكه منظور افعال و آثار وجودى او
است، و وقتى عبارت فوق به كسى گفته مىشود كه جز آثار خير و نافع از او انتظار
نداشته باشند پس مرجو بودن صالح در بين مردمش به اين معنا است كه او
تا بوده داراى رشد عقلى و كمال
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 463