responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 442

از كلام مجيدش بعد از شرح داستان قوم نوح، داستان قوم هود كه همان قوم عاد است (و نيز) قوم ثمود را ذكر مى‌كند.

(وَ إِلى‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً) اگر (قرآن) جناب هود را برادر قوم عاد دانسته از اين باب بوده كه آن جناب برادر نسبى آنان بوده، چون از افراد همان قبيله بوده كه همه افرادش به پدر قبيله منتهى مى‌شدند، نه برادر تنى آنان، و جمله مورد بحث عطف است بر آيه قبلش كه مى‌فرمود:(نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ) كه تقديرش چنين مى‌شود: و لقد ارسلنا الى عاد اخاهم هودا- و همانا ما هود، برادر قوم عاد را برايشان فرستاديم. و شايد حذف شدن فعل ارسلنا باعث شده باشد كه در جمله معطوف، ظرف الى عاد جلوتر از مفعول (يعنى اخاهم) ذكر شود بر خلاف جمله معطوف عليه يعنى جمله: نوحا الى قومه ، و گرنه مى‌بايست فرموده بود مثلا: و هودا الى عاد و اين بدان جهت است كه دلالت ظرف يعنى جمله الى عاد روشن‌تر و واضح‌تر از عطف دلالت مى‌كند بر اينكه فعل: ارسلنا در تقدير هست.

[سخنان جناب هود 7 به قوم خود (قوم عاد)]

(قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ) اين جمله در مورد جواب از سؤالى مقدر وارد شده گويا شنونده وقتى جمله‌(وَ إِلى‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً) را شنيده پرسيده: خوب، هود به آنان چه گفت؟ مى‌فرمايد: گفت: اى قوم من خدا را بندگى كنيد ... و به همين جهت جمله مورد بحث بدون واو عاطفه و به اصطلاح ادبى به فصل آمده است.

و جمله‌(اعْبُدُوا اللَّهَ) در مقام حصر است يعنى مى‌خواهد بفرمايد: تنها او را بپرستيد و خدايان ديگر را كه به جاى خدا ارباب خود گرفته‌ايد به خيال اينكه شفيعان شما نزد خدا باشند، و آن وقت عبادت خود خدا را رها كرديد نپرستيد، دليل گفتار ما كه جمله مورد بحث در مقام افاده حصر است جمله بعد مى‌باشد كه مى‌فرمايد: (ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ‌)- شما غير از او هيچ معبود و جز افتراء هيچ دليل ديگرى نداريد كه اين جمله دلالت دارد بر اينكه مشركين اگر خدايانى براى خود گرفتند و آنها را به عنوان شريك خدا و شفيع درگاه او عبادت كردند بجز افتراء، دليلى نداشتند.

(يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً ...) صاحب مجمع البيان گفته است: كلمه فطر به معناى شكفته شدن از امر خدا است، آن چنان كه برگ از داخل درخت سر در مى‌آورد و شكفته مى‌شود، اين هم كه آفرينش خلق را فطر خدا خوانده‌اند براى اين است كه خلق شدن عالم به منزله شكفته شدن آن از ناحيه خدا و ظاهر

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 442
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست