نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 349
متخصصين بلاغت
پيرامون خصوص اين آيه بحثها كرده و در آبهاى بىكران اين دريا شناورىها نموده،
لؤلؤهايى استخراج نمودهاند، تازه خود آنان در آخر اعتراف كردهاند كه آنچه
استخراج كردهاند در مثل نظير مشتى آب از دريايى بىكران و يا مشتى ريگ از بيابانى
ريگزار است.
(وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ
الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ) اين آيه شريفه دعائى
است كه نوح براى پسرش كرده، البته آن پسرى كه از سوار شدن بر كشتى تخلف ورزيد، و
آخرين بارى كه نوح او را ديد همان روزى بود كه با ياران خود سوار بر كشتى شد، و
ديد كه او در كنارى ايستاده صدايش زد كه پسرم بيا سوار كشتى شو، ولى او نپذيرفت و
بعد از آنكه طوفان شروع شد و موج بين او و پسرش حائل شد، در اين هنگام به خيال
اينكه او نيز مانند ساير فرزندانش به خدا ايمان دارد و چون قبلا از خداى تعالى اين
وعده را شنيده بود كه اهل او را نجات مىدهد لذا او را صدا زد، و گرنه اين كار را
نمىكرد.
و اگر در آيه
شريفه آمده كه: (وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ)- نوح پروردگار خود
را نداء كرد و نفرموده: و سال نوح ربه- نوح از پروردگار خود درخواست
كرد و يا و قال نوح- نوح گفت و يا و دعا نوح- نوح دعا
كرد ، براى اين است كه نوح (ع) در آن لحظه دچار اندوه شديدى از هلاكت فرزند
خود بوده، و از اين تعبير مىفهميم كه آن جناب صداى خود را به استغاثه و دعا بلند
كرده و اين عكس العمل از كسى كه دچار اندوه شديد باشد امرى طبيعى است، و درخواست
نوح از خداى تعالى كه جمله:(وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ
رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي ...) آن را بيان مىكند، هر چند كه در اين
آيات بعد از جمله(وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ ...) آمده، و هر
چند ظاهرش اين است كه اين استغاثه و دعاى نوح بعد از غرق شدن كفار و فرو نشستن
طوفان بوده ليكن مقتضاى ظاهر حال اين است كه استغاثه وى بعد از حائل شدن موج بين
او و فرزندش واقع شده باشد، پس اگر در اين آيات آن استغاثه را بعد از تمام شدن
ماجرا ذكر كرده، براى اين بوده كه به بيان همه جزئيات داستان در يك جا عنايت
داشته، جزئياتى كه همهاش هولانگيز است، تا نخست اصل داستان را بطور كامل در يك
آيه بيان كند و سپس به بعضى جهات باقيمانده بپردازد.
نوح (ع)
فرستاده خداى تعالى و يكى از انبياى اولوا العزم- يعنى صاحب شريعت- بوده، و چنين
كسى بطور مسلم عالم به مقام خداى تعالى و عارف به آن و بصير به موقف عبوديت خود
بوده، علاوه بر همه اينها ظرف گفتگويى كه نوح با پروردگارش داشته ظرف
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 349