نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 347
جمله:(غِيضَ الْماءُ) به معناى آن است كه آب كم شده و از ظاهر زمين به
باطن آن.
فرو رفت، و
زمين كه تا آن لحظه در زير آب فرو رفته بود پديدار شد، و اين حادثه مىتواند حادثهاى
طبيعى باشد به اينكه مقدارى از آب در گودالهاى زمين جمع شود، و درياها و
درياچههايى را تشكيل دهد، و مقدارى هم در داخل زمين فرو رود.
و جمله(وَ قُضِيَ الْأَمْرُ)معنايش اين است كه آن وعدهاى كه خداى تعالى
به نوح داده بود كه قوم وى را عذاب كند منجر و قطعى شد و آن قوم غرق شده و زمين از
لوث وجودشان پاك گرديد، و به قول بعضى آنچه أمر كن به آن تعلق گرفته
بود محقق گرديد، پس تعبير قضاء امر همانطور كه به معناى صادر شدن حكم
و جعل آن استعمال مىشود، در معناى امضاء و انفاذ حكم و محقق ساختن آن در خارج نيز
استعمال مىگردد، منتهى چيزى كه هست اين است كه چون قضاى الهى و حكم او عين وجود
خارجى است، قهرا جعل حكم و انقاذ آن هر دو يكى خواهد بود و اختلافى اگر باشد صرفا
از نظر تعبير است.
جمله(وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ) به اين معنا است كه كشتى نوح بر بالاى كوهى
از كوهها و يا بر بالاى كوه جودى كه كوهى است معهود نشست. و اين جمله خبر مىدهد
از اينكه ماجراى طوفان كه نوح و گروندگان به وى ناظر آن بودند خاتمه يافت.
(وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)- يعنى خداى عز و جل
فرمود دورى باد نصيب مردم ستمگر. و اين جمله مىخواهد بفهماند كه خداى تبارك و
تعالى آن قوم را از دار كرامت خود يعنى از بهشت دور كرد، و پاسخ اين سؤال كه چرا
در اينجا نفرمود: قال اللَّه بعدا للقوم الظالمين همان جوابى است كه
در تعبير(قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي) داديم.
امر در جمله(بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) كه تقديرش ابعدوا بعدا است نيز مانند
دو امر قبل از آن، يعنى ابلعى و اقلعى امر تكوينى خداى تعالى بوده نه
امر تشريعى، كه گفتيم امر تكوينى او عين ايجاد و انفاذ او است، پس همين كه اين
امرها از مقام ربوبى صادر شد بلا فاصله زمين و آسمان به خروش آمدند، و قوم نوح غرق
گشتند و در نتيجه در دنيا گرفتار خوارى و در آخرت مبتلا به خسران شدند، هر چند كه
از وجهى ديگر، اين امر از جنس امرى تشريعى بوده، زيرا متفرع بر مخالفت قوم بوده،
سادهتر بگويم از آنجا كه قوم نوح دستور الهى به ايمان و عمل صالح را مخالفت كردند
نتيجه و فرعش اين شد كه خداى تعالى با امرى تكوينى كه از مخالفت امرى تشريعى نشات
گرفته بود، آن فرامين را صادر فرمود تا جزاى آنان در برابر تكبر و استعلايشان بر
خداى عز و جل باشد.
و در
چشمپوشى از ذكر فاعل در سه جمله(وَ قِيلَ يا أَرْضُ ...)، و جمله(وَ قُضِيَ الْأَمْرُ)، و جمله(وَ قِيلَ
بُعْداً ...) در خصوص آيه مورد بحث وجه ديگرى هست كه مشترك است
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 347