responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 303

چنين مى‌شود: پيروى كسانى كه تو را در ظاهر رأى يا در اولين برخورد پيروى كردند، بدون اينكه در كار خود تعمق و تفكرى كرده باشند بوده است كه اگر دعوت تو را مورد بررسى قرار داده بودند هرگز پيرويت نمى‌كردند. ، و بنا بر اين احتمال بايد جمله اتبعوك ى ديگرى در تقدير گرفت و گفت: و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا اتبعوك بادى الرأى ، و گرنه اگر كلمه اتبعوك تكرار نشود معناى آيه مختل مى‌شود.

بعضى ديگر گفته‌اند: تقدير آيه ما نراك اتبعوك فى بادى الرأى الا الذين هم اراذلنا [1] مى‌شود.

[استدلال دوم قوم نوح (ع) در رد دعوت آن جناب به اينكه افراد پا برهنه و مستمند و پست به تو ايمان آورده‌اند!]

و سخن كوتاه اينكه خواسته‌اند بگويند: ما مى‌بينيم كه پيروان تو همه افرادى بى سر و پا و پست از اين مردمند، و اگر ما نيز تو را پيروى كنيم مثل آنها خواهيم شد، كه اين با شرافت ما منافات داشته و از قدر و منزلت اجتماعى ما مى‌كاهد، و در اين گفتار اشاره‌اى هست به بطلان رسالت نوح (ع)، و اين اشاره از راه دلالت التزامى است، به اين معنا كه لازمه گفتار آنان اين است كه رسالت آن جناب باطل باشد، چون عقيده عوام مردم اين است كه هر سخنى اگر حق و نافع باشد اول پولدارها و اشراف و نيرومندان آن را مى‌پذيرند، و اگر اين طبقه سخنى را رد كنند و طبقه پست جامعه يعنى بردگان و مستمندان كه بهره‌اى از مال و جاه و مقام اجتماعى ندارند آن را بپذيرند، آن سخن خيرى ندارد.

[سومين سخن قوم نوح (ع) در برابر آن جناب و مؤمنين به او، اين بود كه گفتند: برترى و امتيازى در شما نمى‌بينيم‌]

(وَ ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ)- منظور از اينكه بطور مطلق فضيلت نوح را نفى كردند، تنها فضيلت‌هاى مادى نيست، يعنى خواسته‌اند بگويند: تو از متاع دنيا چه دارى كه ما نداريم؟

و نيز تو چيزى از امور غيبى از قبيل علم غيب و يا تاييد به نيرويى ملكوتى ندارى، كه اين عموميت نفى، از وقوع نكره- فضل- در سياق نفى استفاده مى‌شود.

كفار در اين سخن خود، مؤمنين را نيز شريك نوح (ع) در دعوت او دانسته و همه را مخاطب قرار دادند كه: ما فضيلتى براى شما بر خود نمى‌بينيم و نگفتند: ما براى تو كه نوح هستى فضيلتى نمى‌بينيم و از اين تعبير بر مى‌آيد كه مؤمنين، كفار را دعوت و تشويق مى‌كردند به اينكه شما نيز نوح را پيروى كنيد و طريقه ما را بپذيريد.

و معناى آيه اين است كه اين دعوت شما از ما- كه اين همه مزاياى حيات دنيوى از قبيل مال و فرزندان و علم و نيرو داريم- وقتى عمل درستى بود و اثر خود را مى‌بخشيد كه شما حد اقل يك مزيت بر ما مى‌داشتيد، يا علمتان بيشتر بود، يا از غيب آگاه مى‌بوديد و يا نيروى‌


[1] نمى‌بينيم كسى تو را به نظر ابتدايى پيروى كرده باشد مگر آنهايى كه اراذل ما هستند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست