responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 278

(فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ) كلمه مرية مانند كلمه جلسة بر وزن فعلة ، نوع را مى‌رساند، پس مريه يعنى نوعى از شك، و جلسه يعنى نوعى نشستن. جمله مورد بحث به دليل اينكه حرف فاء بر سر دارد تفريعى است بر صدر آيه، و معناى آن اين است: كسى كه در امرى از امور داراى بينه‌اى از ناحيه پروردگارش هست و شاهدى از خود او نيز بر صحت آن أمر شهادت داده و قبل از آن نيز امام و رحمتى چون كتاب موسى بوده، چنين كسى مثل ساير مردم كه هم غافلند و هم به غفلت كشيده شده‌اند نيست، زيرا او به آنچه از پيش خدا در نزد خود دارد ايمان دارد، و از اينكه بيشتر مردم از آنچه او دارد رويگردانند به وحشت نمى‌افتد، و تو اى محمد چنين كسى هستى، براى اينكه تو داراى بينه و بصيرتى از ناحيه پروردگارت مى‌باشى، و شاهدى از ناحيه تو به دنبال تو است، و قبل از تو كتاب موسى بود، در حالى كه امام و رحمت بود، و وقتى تو چنين هستى پس در امر آنچه از قرآن به سويت نازل شده و در حق بودن محض آن و اينكه از ناحيه خداى تعالى نازل شده ترديد مكن، و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند.

(إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ)- اين جمله تعليل نهى از مريه و شك است، كه با حرف ان و الف و لام جنس تاكيد شده تا دلالت كند بر اينكه اسباب نبودن شك يكى دو تا نيست، زيرا هم بينه قائم شده و هم شاهدى شهادت داده و هم كتابى قبل از اين كتاب به عنوان امام و رحمت وجود داشته، كه آن كتاب موسى (ع) است.

(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً ...) احتمال دارد اين جمله دنباله‌اى باشد براى سياق سابق كه در مقام دلگرم كردن رسول خدا 6 بود. و بنا بر اين احتمال، معناى مجموع جمله و سياق چنين مى‌شود:

تو بدانجهت كه داراى بينه‌اى از ناحيه پروردگارت هستى نمى‌توانى و ممكن نيست ظالم باشى، حاشا بر تو كه در دعوتت به خداى تعالى افتراء بسته باشى، براى اينكه مفترى بر خداى تعالى و كسى كه به ساحت مقدس او دروغ مى‌بندد از ستمكارترين ستمكاران است، و چنين و چنان وبالى در برابر دروغشان دارند.

و به هر حال چه دنباله سياق قبلى باشد و چه نباشد، منظور از افتراى كذب بر خداى سبحان، توصيف خداى تعالى است به صفتى كه در او نيست، و يا نسبت دادن چيزى به ناحق، و يا بدون علم و مدرك به او است. و افتراء از روشن‌ترين مصاديق ظلم و گناه است. و معلوم است كه ظلم نسبت به هر كسى يك حكم ندارد، هر قدر آن طرف كه مورد ظلم ما واقع شده بزرگتر باشد، ظلم ما نيز به همان نسبت بزرگتر خواهد بود، تا آنجا كه به بزرگترين مقام يعنى به ساحت‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست