responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 271

(أَ فَمَنْ كانَ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‌ إِماماً وَ رَحْمَةً).

اين جمله تفريع و نتيجه‌گيرى از گفتار سابق است كه در زمينه احتجاج عليه افتراء بودن قرآن و استدلال بر خدايى بودن آن سخن داشت. و كلمه من: كسى كه در آغاز آيه مبتداء است و خبر آن كه كلمه كغيره و يا چيزى نظير آن است كه حذف شده و تقدير كلام چنين است: آيا كسى كه از ناحيه پروردگارش داراى بينه و علم قطعى است مثل ديگران است؟ دليل بر اين تقدير دنباله آيه است كه هر دو طايفه را نام برده و مى‌فرمايد:(أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ)- دسته اول به آن ايمان دارند- دسته دوم يعنى كسى كه از احزاب به آن كفر بورزد آتش موعد او است.

و استفهامى كه در آيه شده استفهام انكارى است، يعنى مى‌خواهد بفرمايد: اين دو طايفه يكسان نيستند آيا كسى كه چنين و چنان باشد مثل كسى است كه اينطور نباشد؟ و تو اى پيامبر اين اوصاف را دارى، پس در باره قرآن ترديد مكن.

[معناى بينه و موارد اطلاق و استعمال آن‌]

(عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ)- كلمه بينة صفت مشبهه است و معنايش دليل ظاهر و واضح است، چيزى كه هست بسيارى از امور واضح و ظاهر آن قدر ظهور دارند كه هر چه هم متعلق به آنها شود آن را نيز روشن مى‌سازند، مثل نور كه خودش ظاهر و واضح است و هر چه هم متعلق به آنها شود آن را نيز روشن مى‌سازند، مثل نور كه خودش ظاهر و واضح است و هر چه هم نزديكش شود ظاهر مى‌گردد، و به همين خاطر كلمه بينة بسيار مى‌شود كه در باره چيزهايى استعمال مى‌شود كه به وسيله آن چيزهاى ديگر روشن و واضح مى‌گردد، نظير حجت و آيت كه از آن دو، تعبير به بينه مى‌شود. شاهدى را هم كه به نفع مدعى شهادت مى‌دهد از اين رو بينه مى‌نامند كه ادعاى او را روشن مى‌كند.

در قرآن كريم نيز در آيات زيادى حجت و آيت را بينه خوانده، از آن جمله:(لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ)[1]. و در آيه زير آيت خود را بينه خوانده مى‌فرمايد:(قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً)[2] و در حكايت كلام نوح (ع) بصيرت خاص الهى را كه خداى تعالى آن را به انبياء خود اختصاص داده بينه خوانده و فرموده:(يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ)[3]. و نيز مطلق بصيرت الهى را بينه خوانده،


[1] تا هر كس هلاك مى‌شود با داشتن حجت عليه خود هلاك گردد. سوره انفال، آيه 42

[2] از ناحيه پروردگارتان بينه‌اى برايتان آمد، و آن اين ناقه خداست كه براى شما آيت و معجزه‌اى است. سوره اعراف، آيه 73

[3] اى قوم من، اگر من داراى بصيرتى از ناحيه پروردگارم باشم، و او رحمتى از ناحيه خود به سوى من نازل كرده باشد( باز هم حقيقت حال بر شما پوشيده خواهد ماند). سوره هود، آيه 28

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست