responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 229

و حسنى است كه در او هيچ قبحى وجود ندارد، و معلوم است كسى كه چنين باشد به هيچ وجه شر و قبيح از او صادر نمى‌شود.

و مقتضاى آنچه در گذشته بيان شد اين نيست كه معناى حسن اين باشد كه از خدا سر زده باشد، و به عبارتى ديگر: نيك آن چيزى باشد كه خدا انجام داده و يا مردم را امر كرده باشد كه آن را انجام دهند، هر چند كه عقل آن را قبيح بداند، و قبيح آن باشد كه از خدا صادر نشده، و يا مردم را از انجام آن نهى كرده باشد، هر چند كه عقل آن را حسن و زيبا بداند، براى اينكه چنين چيزى با اين آيه شريفه كه مى‌فرمايد:(قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ)[1] سازگار نيست.

[مراد كفار از اينكه مساله معاد و بعث بعد از مرگ را سحر خواندند]

(وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ) چون در آيه قبل جمله ليبلوكم به مساله معاد اشاره داشت، اينك در اين آيه اشاره دارد به اينكه رسول خدا 6 بعد از بيان مساله معاد براى كفار با چه عكس العملى از ناحيه آنان روبرو خواهد شد، و آن اينست كه خواهند گفت: اين سخن (مساله معاد) سخنى ساحرانه است.

بنا بر اين، از ظاهر آيه برمى‌آيد كه: همانطور كه كفار لفظ قرآن را با آن فصاحتى كه دارد و با آن بلاغتى كه در نظم آن است آن را سحر خواندند، همچنين حقايق معارفى را كه خرافات كفار را رد مى‌كند و قرآن و رسول خدا 6 از آن حقايق خبر مى‌دهند نيز سحر خواندند. و بنا بر اين، اين رفتار كفار كه از سحر خواندن لفظ فصيح و بليغ قرآن تجاوز نموده معارف صحيح و مستقيم آن را نيز سحر خواندند، از باب مبالغه در افتراء بستن به كتاب خدا و از باب لجبازى و دشمنى با حق صريح است.

ممكن هم هست منظورشان از سحر مغالطه و تمويه‌[2] باشد، يعنى خواسته باشند بگويند:

قرآن باطل را به صورت حق جلوه مى‌دهد، و اگر اين منظور را داشته باشند قهرا سحر خواندن قرآن از باب اطلاق ملزوم و اراده لازم است، و ليكن اين احتمال با ظاهر آيه زير كه از نظر مورد، شبيه به آيه مورد بحث است نمى‌سازد، توجه فرمائيد:(قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ)[3].


[1] بگو خدا محققا به فحشاء امر نمى‌كند. سوره اعراف، آيه 28

[2] امرى را خلاف آنچه كه هست جلوه دادن. مترجم

[3] بگو: اگر عالم هستيد بگوييد چه كسى ملكوت هر چيزى را خلقتى نخستين داد؟ در حالى كه او به هر كس بخواهد پناه مى‌دهد، و كسى نيست كه فرد مورد غضب او را پناه دهد؟ بزودى خواهند گفت: اللَّه است. بگو: پس خيال بافيهاى شما، شما را به كجا مى‌كشاند. سوره مؤمنون، آيه 88 و 89

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست