نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 206
مضمون منطبق با همان
معنايى است كه ما براى آيه كرديم، نه با اين معنايى كه اين مفسر براى آيه كرده،
معنايى كه اين مفسر كرده به مساله تاويل و تنزيل بر مىگردد- دقت بفرمائيد.
و نيز مثل
گفتار بعضى[1] ديگر كه
گفته؟ اند: منظور از محكم بودن و مفصل شدن قرآن اينست كه بعضى از آيات قرآن مجمل
است و بعضى ديگر مبين، و آن گاه مثل زدهاند به آيهاى از همين سوره كه مىفرمايد:(مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ
السَّمِيعِ)[2] كه آيهاى
است مجمل، و شنونده نمىفهمد منظور از دو فريق كور و كر و بينا و شنوا كيست، ولى
آيات ديگر همين سوره با ذكر داستان نوح و هود و صالح انگشت روى مصاديقى از دو فريق
يعنى طايفه كور و كر و طايفه بينا و شنوا گذاشته منظور را روشن مىكند.
وجه نادرستى
اين تفسير اينست كه محكم را عبارت از آياتى دانسته و مفصل را عبارت از آياتى ديگر،
در حالى كه ظاهر آيه مورد بحث اين است كه محكم و مفصل از نظر مورد، متحدند، يعنى
همه آيات قرآن مورد احكام قرار گرفتهاند، و همه آنها نيز مورد تفصيل واقع
شدهاند.
(مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ)- كلمه حكيم يكى از اسماى حسناى
الهى و از صفات فعل او است كه از محكم كارى او در صنع عالم خبر مىدهد. و همچنين
است نام خبير كه دلالت مىكند بر اينكه خداى تعالى به جزئيات احوال
موجودات و امور هستى و مصالح آنها با خبر است، و اگر احكام آيات و تفصيل آنها را
به حكيم بودن خدا و خبير بودنش نسبت داده به خاطر مناسبتى است كه بين آن دو وجود
دارد.
(أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ وَ
أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ) اين آيه و آيه بعدش
مضمون آيه اول را كه مىفرمود:(كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ
فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ) را تفسير مىكند.
اين آيه مىفرمود: قرآن كتابى است از ناحيه خداى تعالى كه آياتش محكم و در عين حال
مفصل است، لذا عنايت در تفسير آن متوجه روشنگرى همين جهات واقع شد.
و ما
مىدانيم كتابى كه خداى تعالى از ناحيه خودش به رسولش نازل كرده تا رسول گرامىاش
آن را بر مردم بخواند و به آنان ابلاغ كند، هم از يك سو خطابش متوجه شخص