نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 176
معناى زمين بلند است،
زمينى كه سيل آن را نمىگيرد، و معناى آيه اين است كه: امروز ما بدنت را به بلندى
زمين بيرون كرديم.
و چه بسا
بعضى[1] از مفسرين
كه گفتهاند: منظور از بدن در اين جمله زره است، چون فرعون زرهى از
طلا داشت كه همه وى را به آن علامت مىشناختند، و خداى تعالى فرعون را با آن زره
به بالاى آب آورد تا براى آيندگان آيت و عبرت باشد. و چه بسا كه بعضى[2] گفته باشند: تعبير به
تنجية از باب استهزاء به فرعون بوده است.
و ليكن حق
مطلب اينست كه همه اينها تكلف و خود را بيهوده به زحمت انداختن است و هيچ حاجتى به
اين تكلفها نيست، چون خداى تعالى نفرموده: ننجيك تا آن اشكال متوجه
شود و كسى بگويد: بيرون آوردن لاشه فرعون نجات فرعون نيست، بلكه فرموده:(نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ) كه حرف باء براى آلت و يا سببيت است، و
معنايش اينست كه: ما تو را با بدنت و يا به سبب بدنت نجات داديم، و در صحت اين
نسبت عنايت به اتحادى است كه گفتيم بين نفس و بدن برقرار مىباشد.
علاوه بر
اينكه اشكال اصلا وارد نيست، جوابى هم كه دادهاند صحيح نمىباشد، زيرا صرف اينكه
جمله ننجيك را حمل كنيم بر قرار دادن بدن روى نجوهاى از زمين، اشكال
را از اصل برطرف نمىسازد، براى اينكه آنچه به قول آنان بر بالاى بلندى زمين قرار
گرفته بدن فرعون بوده، نه خود فرعون چون اگر خود فرعون بود بايد زنده و سالم
مىبود ناگزير بايد بگويند: فرعون زنده از آب نجات يافته كه اين را هم نمىتوانند
بگويند. پس، چارهاى جز اين ندارند كه حرف ما را قبول كنند و بگويند نسبتى كه در
آيه شريفه به فرعون داده شده به عنايت اتحادى است كه بين بدن و جسم آدمى وجود
دارد، و در صورتى كه اين اتحاد مصحح اطلاق اسم انسان بر بدن انسان باشد، قهرا
مىتواند مصحح اين نيز باشد كه نجات دادن بدن انسان را نجات انسان بناميم، مخصوصا
در جايى كه قرينهاى هم باشد بر اينكه منظور از تنجيه، تنجيهاى است كه خاص بدن
است، نه تنجيهاى كه مربوط به انسان است، و مستلزم زنده بيرون آوردن و سلامت جان و
تن انسان هر دو است، و قرينهاى كه در مورد بحث ما هست كلمه ببدنك
مىباشد.
(وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ
الطَّيِّباتِ) يعنى ما بنى اسرائيل را سكنى داديم در مسكنى صدق. و اگر
سكنى را اضافه به صدق