responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 174

[اشاره به رابطه نفس و بدن و بيان اينكه انسانيت انسان به نفس او است و بدن، مركب و ابزار كار نفس است‌]

(فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ) كلمه ننجيك متكلم مع الغير از مضارع باب تفعيل (تنجية) است. و تنجية و همچنين انجاء - كه مصدر باب افعال از نجات است- هم از نظر وزن و هم از نظر معنا شبيه به تخليص و اخلاص هستند كه از ثلاثى مجرد خلاص گرفته شده‌اند.

و تنجيه به بدن فرعون، دلالت دارد بر اينكه فرعون غير از بدن چيز ديگرى داشته كه بدن بعد از نزول عذاب آن را از دست داده، و آن چيزى كه نامش فرعون بوده و بدن بدن او بوده، همان نفسى است كه روح هم خوانده مى‌شود، و اين نفس همان چيزى است كه خداى تعالى در دم مرگ هر كس آن را مى‌گيرد، هم چنان كه در آيات ذيل فرموده:(اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها)[1]، و نيز فرموده:(قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ)[2]، و اين نفس همان است كه آدمى در طول عمرش از او خبر مى‌دهد به من و اينجانب ، و همين من است كه انسانيت انسان به وسيله آن تحقق مى‌يابد، همان است كه درك مى‌كند و اراده مى‌نمايد، و افعال انسانى را به وسيله بدن و قوا و اعضاى مادى آن انجام مى‌دهد و بدن چيزى به جز آلت و ابزار كار نفس نيست، البته ابزار كار نفس در كارهاى مادى او و اما در كارهاى معنوى، نفس بدون حاجت به بدن كارهاى خود را انجام مى‌دهد.

و از آنجا كه نفس و بدن با هم متحدند نام نفس را به بدن هم اطلاق مى‌كنند، (و به بدن و جسم زيد مى‌گويند: اين زيد است، با اينكه در حقيقت آن بدن زيد نيست بلكه آن نفس زيد است كه بدن مركب او است). دليلى كه شما، خواننده را در اين باب قانع سازد همين كافى است كه: بدن از روزى كه متولد مى‌شود تا روزى كه مى‌ميرد بطور دائم در حال تغيير است، و دائما در معرض تبدل‌هاى طبيعى است كه چه بسا تمامى بدن تحليل برود و اجزاى جديدى جاى تحليل رفته‌ها را بگيرد و از بدنى كه روز اول به دنيا آمد چيزى باقى نماند، بلكه بدن بدنى ديگر شود. و اگر حقيقت زيد عبارت باشد از بدن او، همان بدنى كه مادرش به دنيا آورده و كلمه زيد هم نام آن باشد، بايد در حال جوانى‌اش او را زيد نناميم، تا چه رسد به هفتاد سالگى و هشتاد سالگيش كه بطور قطع بدن زمان تولد را ندارد، و حتما نام زيد نام شخصى ديگر غير او خواهد بود. و بر همين حساب اگر اين شخص در جوانى كار خوبى و يا جنايتى‌


[1] خداى تعالى جانها را هنگام مردنش مى‌گيرد. سوره زمر، آيه 42 .

[2] بگو ملك الموتى كه موكل بر شما است جانهاى شما را مى‌گيرد. سوره الم سجده، آيه 11

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 174
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست