نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 163
كند و حق را بر همان
جلاء و جلوهاى كه داشت باقى بگذارد و اين همان معنايى است كه آيه شريفه زير بيانش
نموده مىفرمايد:(أَنْزَلَ مِنَ
السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً
وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ
زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ، فَأَمَّا
الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي
الْأَرْضِ)[1] و ما- ان شاء اللَّه تعالى- در ذيل همين آيه در
تفسير سوره رعد بحثى كامل و مفصل در پيرامون اين معنا خواهيم داشت.
و حاصل كلام
اينكه: موسى (ع) به اين منظور اين حقيقت را براى فرعونيان بيان كرد كه آنان را بر
سنت حقه الهى كه از آن در غفلت بودند واقف سازد، و هم به اين منظور كه دلهاى
ساحران را براى درك و دريافت معجزهاى كه بزودى ظاهر مىسازد آماده كند، تا غلبه
معجزه بر سحر و ظهور حق عليه باطل را بهتر بفهمند. و به همين جهت بود كه مىبينيم
بنا به تفصيلى كه خداى سبحان در موارد ديگرى از كلامش آورده ساحران به محض اينكه
معجزه آن جناب را ديدند بدون درنگ ايمان آورده خود را براى سجده در برابر خداى
تعالى به زمين افكندند.
(وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)- خداى تعالى در بين اوصاف فرعونيان تنها صفت
مجرم بودنشان را يادآور شده و اين بدان جهت است كه در اين ماده معناى قطع كردن
هست، پس گويا خواسته است بفهماند كه فرعونيان راه حق را به روى خود قطع كردهاند،
و بنيان خود را بر اين اساس نهادهاند، و نتيجه اين وضع اين شده كه از ظهور حق
كراهت داشته باشند. و به همين جهت است كه خداى تعالى وقتى كراهت از ظهور حق را به
آنان نسبت مىدهد به دنبالش در جمله مورد بحث مىفهماند علت كراهتشان اينست كه
مجرمند، و در همين معنا جمله(فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً
مُجْرِمِينَ) است كه در اول اين آيات قرار داشت.
(فَما آمَنَ لِمُوسى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ
فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ ...) بعضى از مفسرين[2]
گفتهاند ضمير در كلمه قومه به فرعون برمىگردد، و معناى آيه اينست
كه: فرعونيان به موسى ايمان نياوردند مگر ذريهاى از قوم فرعون، و آن ذريهاى كه
از قوم
[1] خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر رودى به قدر وسعت و
ظرفيتش سيل آب جارى شد و بر روى سيل كفى برآمد، چنانچه فلزاتى را نيز كه براى تجمل
و زينت يا براى اثاث و ظروف در آتش ذوب كنند مثل آب كفى بر آورد، خدا به مثل اين
براى حق، و باطل مثل مىزند كه آن كف به زودى نابود مىشود و اما آن آب و فلز كه
به خير و منفعت مردم است در زمين باقى مىماند. سوره رعد، آيه 17 .