نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 151
از شما اجر و پاداشى
خواسته باشم، كه با اعراض شما آن پاداش از من فوت شود، و با اينكه من هيچ مزدى از
شما نخواستهام و پاداشم به عهده خداى تعالى است، ديگر چه باكى از اعراض شما داشته
باشم؟ (وَ أُمِرْتُ
أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ)-
يعنى من مامورم از كسانى باشم كه امور را تسليم خداى تعالى كردهاند، چه آن امورى
كه خداى تعالى به نفع آنان خواسته و چه به ضرر آنان، و مامورم از كسانى باشم كه از
امر خدا استكبار ندارند و تسليم اسباب ظاهرى نگشته در برابر آنها خاضع نمىشوند و
توقع نفع و ضرر از آنها ندارند.
(فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ
خَلائِفَ ...) كلمه خلائف جمع خليفه است،
مىفرمايد: قوم نوح (ع) او را تكذيب كردند و ما آنهايى را كه در كشتى نوح قرار
گرفتند و نجات يافتند خليفههايى در زمين قرار داده، و خلف اسلافشان كرديم، تا
قائم مقام اسلاف خود باشند. بقيه الفاظ آيه روشن است.
(ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ ...) منظور آيه
شريفه از كلمه رسل پيغمبرانى است كه بعد از نوح و تا زمان موسى (ع)
آمدند. و ظاهر سياق اينست كه منظور از بينات ، آيات معجزهآسايى است كه
امتها از پيغمبران خود درخواست كردند. آرى، امت هر پيغمبرى بعد از آمدن پيغمبرش و
ادعاى نبوت كردن و به دعوت آنان پرداختن نوعا او را تكذيب مىكردند و از او معجزه
مىخواستند، و او به ناچار معجزه مىآورد، و در همين معجزهها بود كه خداى تعالى
بين انبياء و امتهاى آنان داورى كرده امتهاى تكذيب كننده را هلاك مىكرد. مؤيد اين
معنا جمله بعدى است كه مىفرمايد:(فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما
كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ ...)، بعد از آن هم كه معجزه را ديدند باز
به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند ايمان نياوردند . دليل بر اين تاييد اين است
كه از جمله مذكور اين معنا به ذهن خطور مىكند كه انبياء معجزاتى روشن براى مردم
خود آورده بودند، و ليكن از آنجا كه ياغىگرى در دلهاى آنان طبيعت ثانوى شده بود
نمىتوانستند به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند ايمان بياورند. آرى، خدا به كيفر همان
ياغىگرى، مهر بر دلهايشان زده بود.
و لازمه اين
معنايى كه گفتيم به ذهن خطور مىكند اينست كه تكذيب امتها قبل از آمدن معجزات به
دست انبياء (ع) بوده، و همين طور هم بوده، چون رسولان الهى دعوت خود را در بين
مردم منتشر مىكردند و آنان را به سوى توحيد دعوت مىنمودند و امتها دعوت آنان را
و دين توحيد را تكذيب مىكردند (و براى اينكه از قيد منطق محكم و مستدل انبياء
رهايى يابند از در بهانهجويى) پيشنهاد معجزه مىكردند. انبياء (ع) معجزه پيشنهادى
آنان را ارائه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 151