نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 93
اعجاز و ماهيت آن
قرآن كريم در
آيه مورد بحث، و آياتى كه نقل كرديم، ادعاء كرده است: بر اينكه آيت و معجزه است، و
استدلال كرده به اينكه اگر قبول نداريد، مانند يك سوره از آن را بياوريد، و اين
دعوى قرآن بحسب حقيقت بدو دعوى منحل ميشود، يكى اينكه بطور كلى معجزه و خارق عادت
وجود دارد، و دوم اينكه قرآن يكى از مصاديق آن معجزات است، و معلوم است كه اگر
دعوى دوم ثابت شود، قهرا دعوى اولى هم ثابت شده، و بهمين جهت قرآن كريم هم در مقام
اثبات دعوى اولى بر نيامد، و تنها اكتفاء كرد باثبات دعوى دوم، و اينكه خودش معجزه
است و بر دعوى خود استدلال كرد به مسئله تحدى، و تعجيز، و وقتى بشر نتوانست نظير
آن را بياورد هر دو نتيجه را گرفت.
چيزى كه هست
اين بحث و سؤال باقى مىماند، كه معجزه چگونه صورت مىگيرد، با اينكه اسمش با خودش
است، كه مشتمل بر عملى است كه عادت جارى در طبيعت، يعنى استناد مسببات باسباب
معهود و مشخص آن را نمىپذيرد، چون فكر ميكند، قانون علت و معلول استثناء پذير
نيست، نه هيچ سببى از مسببش جدا ميشود، و نه هيچ مسببى بدون سبب پديد مىآيد، و نه
در قانون عليت امكان تخلف و اختلافى هست، پس چطور مىشود كه مثلا عصاى موسى بدون
علت كه توالد و تناسل باشد، اژدها گردد؟ و مرده چندين سال قبل با دم مسيحايى مسيح
زنده شود؟! قرآن كريم اين شبهه را زايل كرده، و حقيقت امر را از هر دو جهت بيان
مىكند، يعنى هم بيان مىكند: اصل اعجاز ثابت است، و قرآن خود يكى از معجزات است،
و براى اثبات اصل اعجاز دليلى است كافى، براى اينكه احدى نمىتواند نظيرش را
بياورد.
و هم بيان
مىكند كه حقيقت اعجاز چيست، و چطور مىشود كه در طبيعت امرى رخ دهد، كه عادت
طبيعت را خرق كرده، و كليت آن را نقض كند؟.
اعجاز
قرآن
در اينكه
قرآن كريم براى اثبات معجزه بودنش بشر را تحدى كرده هيچ حرفى و مخالفى نيست، و اين
تحدى، هم در آيات مكى آمده، و هم آيات مدنى، كه همه آنها دلالت دارد بر اينكه قرآن
آيتى است معجزه، و خارق، حتى آيه قبلى هم كه مىفرمود:(وَ إِنْ
كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 93