نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 65
بشعارهاى احزاب سياسى
شبيهتر است، تا بدعاى واقعى.
و ثالثا از
خدا و يا بگو پدرش درخواست كند: كه تنها نان امروزش را بدهد، و در مقابل بخشش و
مغفرتى كه او نسبت به گنهكاران خود مىكند، وى نيز نسبت باو با مغفرت خود تلافى
نمايد، و همانطور كه او در مقابل جفاكاران از حق خود اغماض مىكند، خدا هم از حق
خود نسبت باو اغماض كند، حالا اين نمازگزار مسيحى چه حقى از خودش دارد، كه از خود
او باشد، و خدا باو نداده باشد؟ نميدانيم.
و رابعا از
پدر بخواهد كه او را امتحان نكند، بلكه از شر شرير نجات دهد، و حال آنكه اين
درخواست درخواست امرى است محال، و نشدنى، براى اينكه اينجا دار امتحان و استكمال
است، و اصلا نجات از شرير بدون ابتلاء و امتحان معنا ندارد.
[سخن عجيب
گوستاولوبون]
از همه اينها
بيشتر وقتى تعجب مىكنى، كه نوشته قسيس فاضل گوستاولوبون را در كتاب تاريخ تمدن
اسلامش ببينى، كه ميگويد اسلام در معارف دينى چيزى بيشتر از ساير اديان نياورده،
چون همه اديان بشر را بسوى توحيد، و تزكيه نفس، و تخلق باخلاق فاضله، و نيز به عمل
صالح دعوت مىكردند، اسلام نيز همينها را گفته، چيزى كه برترى يك دين را بر دين
ديگر اثبات مىكند باين است كه ببينيم كدام يك از اديان ثمره بيشترى در اجتماعات
بشرى داشته، (و لا بد منظورش اين است كه ثمره دين مسيحيت در تعليم و تربيت بيشتر
از اسلام است) و از اين نيز عجيبتر آنكه بعضى از مسلماننماها نيز اين گفتار وى
را نشخوار كرده، و پيرامون آن داد سخن داده است.
بحث روايتى
ديگر
[چند روايت
درباره مراد از صراط مستقيم ]
در كتاب فقيه
و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت آوردهاند، كه فرمود:
صراط مستقيم،
امير المؤمنين ع است.[1] و در كتاب
معانى از امام صادق ع روايت آورده، كه فرمود: صراط مستقيم، طريق بسوى معرفت خدا
است، و اين دو صراط است، يكى صراط در دنيا، و يكى در آخرت، اما صراط در دنيا
عبارتست از امامى كه اطاعتش بر خلق واجب شده، و اما صراط در آخرت، پلى است كه بر
روى جهنم زده شده، هر كس در دنيا از صراط دنيا بدرستى رد شود، يعنى امام خود را
بشناسد، و او را اطاعت كند، در آخرت نيز از پل آخرت باسانى مىگذرد، و كسى كه در
دنيا امام خود را