نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 66
نشناسد، در آخرت هم
قدمش بر پل آخرت مىلغزد، و بدرون جهنم سقوط مىكند.[1]
و نيز در كتاب معانى از امام سجاد ع روايت آورده كه فرمود: بين خدا، و بين حجت خدا
حجابى نيست، و نه خدا از حجت خود در پرده و حجاب است، مائيم ابواب خدا، و مائيم
صراط مستقيم، و مائيم مخزن علم او، و مائيم زبان و مترجمهاى وحى او، و مائيم
اركان توحيدش، و مائيم گنجينه اسرارش.[2]
و از ابن شهر آشوب از تفسير وكيع بن جراح، از ثورى، از سدى، از اسباط از ابن عباس
روايت شده، كه در ذيل آيه:(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) گفته:
يعنى اى بندگان خدا، بگوئيد: خدايا ما را بسوى محبت محمد و اهل بيتش ع ارشاد فرما.[3]* مؤلف: و در اين معانى روايات
ديگرى نيز هست، و اين روايات از باب جرى، يعنى تطبيق كلى بر مصداق بارز و روشن
آنست، مىخواهند بفرمايند كه مصداق بارز صراط مستقيم، محبت آن حضرات است.
[توضيح
اصطلاح جرى يعنى تطبيق كلى بر مصداق بارز]
اين را هم
بايد دانست، كه كلمه جرى (تطبيق كلى بر مصداق)، كه ما در اين كتاب از آن بسيار نام
مىبريم، اصطلاحى است كه از كلمات ائمه اهل بيت ع گرفتهايم.
مثلا در
تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده، كه گفت: من از امام باقر ع از اين حديث
پرسيدم، كه فرمودهاند: هيچ آيهاى در قرآن نيست، مگر آنكه ظاهرى دارد، و باطنى، و
هيچ حرفى در قرآن نيست، مگر آنكه براى او حدى و حسابى است، و براى هر حدى مطلعى
است، منظورشان از اين ظاهر و باطن چيست؟ فرمود: ظاهر قرآن تنزيل آن، و باطنش تاويل
آنست، بعضى از تاويلهاى آن گذشته، و بعضى هنوز نيامده، (يجرى كما يجرى الشمس و
القمر)، مانند آفتاب و ماه در جريان است، هر وقت چيزى از آن تاويلها آمد، آن
تاويل واقع مىشود،[4] (تا آخر
حديث). و در اين معنا روايات ديگرى نيز هست، و اين خود سليقه ائمه اهل بيت ع است،
كه همواره يك آيه از قرآن را بر هر موردى كه قابل انطباق با آن باشد تطبيق
مىكنند، هر چند كه اصلا ربطى بمورد نزول آيه نداشته باشد، عقل هم همين سليقه و
روش را صحيح مىداند، براى اينكه قرآن بمنظور هدايت همه انسانها، در همه ادوار
نازل شده، تا آنان را بسوى آنچه بايد بدان معتقد باشند، و آنچه بايد بدان متخلق
گردند، و آنچه كه بايد عمل كنند، هدايت كند، چون معارف نظرى قرآن مختص بيك عصر
خاص، و يك حال مخصوص نيست، آنچه را قرآن فضيلت