نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 635
معنايش اين است كه ما
پدران خود را در هر حالى و بر هر وصفى كه بودند، چه صحيح و چه غلط، پيروى مىكنيم،
حتى اگر هيچ علمى هم نداشتهاند و هيچ راه نيافتهاند، باز پيرويشان مىكنيم و
مىگوييم: آنچه آنها مىكردند حق است.
و اين حرف
همان سخن بدون علم است و سر از مطلبى در مىآورد كه هيچ عاقلى اگر به آن تنبه
داشته باشد لب بدان نمىگشايد، بله اگر پدران خود را تنها در مسائلى پيروى
مىكردند كه پدران در آن مسائل داراى علمى بودند و راه حق را يافته بودند و اينها
هم از علم و اهتداء پدران اطلاع ميداشتند، چنين اتباعى، اهتداء بدون علم نميشد.
از اينجا
معلوم ميشود اينكه جمله:(لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ) الخ، تنها
به منظور مبالغه نيامده، تا بگويى (از آنجا كه پدران ايشان خيلى چيزها ميدانستند،
پس جمله (هيچ چيز نميدانستند)، جز مبالغه محمل ديگرى ندارد).
براى اينكه
سياق كلام سياق اظهار فرضيهاى است كه هيچ عاقلى پيروى پدران را روى آن فرض جائز
نميداند تا از اين فرضيه نتيجه بگيرد: پيروى مطلق و بى قيد و شرط از پدران صحيح
نيست.
(وَ
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا
دُعاءً وَ نِداءً) الخ كلمه (مثل)، هم به معناى جملهاى است كه بر سر زبانها باشد، (از
قبيل جمله معروف دخترم بتو ميگويم عروسم تو بشنو) و هم به معناى وصف است، مانند
آيه شريفه ((انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ، فَضَلُّوا، فَلا
يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا)، ببين چه وصفها برايت ميكنند و چگونه گمراه شدهاند كه
ديگر قدرت يافتن راهى ندارند)[1].
و كلمه
(ينعق) از نعيق است كه به معناى آن نهيبى است كه چوپان به گوسفندان مىزند تا از
گله دور نشوند، وقتى مىگويند: (نعق الراعى بالغنم، ينعق نعيقا، معنايش اين است كه
چوپان براى جلوگيرى گوسفندان نهيب بر آنها زد).
و كلمه
(نداء) مصدر (نادى ينادى- مناداة) است و اين ماده از نظر معنا خصوصىتر از ماده-
دعا- است، چون هر چند هر دو به معناى خواندن و صدا زدن است، ندا به معناى صدا زدن
و خواندن با صداى بلند است، و معناى آيه- و خدا داناتر است- اين است كه مثل تو اى
پيامبر در دعوت كفار، مثل آن چوپانى است كه دام خود را نهيب ميزند و مثلا مىگويد:
(از رمه دور نشويد، كه طعمه گرگ مىگرديد)، ولى گوسفندان تنها صدايى از او ميشنوند
و به گله بر ميگردند ولى