نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 636
سخنان او را
نمىفهمند)، كفار هم همين طور هستند، از فهم سخنان تو كه همه بسود ايشان است كرند
و چون حرف صحيحى كه معناى درستى را افاده كند ندارند، پس لال هم هستند، و چون پيش
پاى خود را نمىبينند، گويى كور هم هستند، پس كفار هيچ چيزى را نميفهمند، چون همه
راههاى فهم كه با چشم است يا گوش و يا زبان، برويشان بسته شده است.
از اينجا
روشن ميشود كه در كلام يا قلب بكار رفته يا عنايتى كه باز برگشت آن به قلب است،
چون مثل آن چوپانى كه نهيب مىزند به گوسفندانى كه بجز دعا و نداء نمىشنوند، مثل
آن پيامبر است كه كفار را بسوى هدايت دعوت ميكند، نه مثل كفارى كه بسوى هدايت دعوت
ميشوند، و لكن اوصاف سهگانهاى كه از مثل استخراج كرد و بعد از تمام شدن مثل، نام
آنها را برد، يعنى صم، بكم، عمى، اوصاف كفار بود نه اوصاف كسى كه كفار را به حق
دعوت مىكرد، و به همين جهت لازم بود مثل را براى كفار بزند و بفرمايد (مثل كفارى
كه پيامبر، ايشان را بسوى هدايت ميخواند، مثل گوسفندانى است كه چوپان آنها را صدا
ميزند و آنها كر و لال و كور بى عقلند) پس با اين بيان روشن شد كه در آيه شريفه
چيزى نظير قلب (وارونه سخن گفتن) بكار رفته است.
بحث روايتى
[ (شامل رواياتى در باره خطوات شيطان )]
در كتاب
تهذيب از عبد الرحمن روايت كرده كه گفت: از امام صادق ع از مردى پرسيدم كه سوگند
خورده: فرزند خود را نحر كند يعنى مانند شتر بكشد، فرمود: اين سوگند از خطوات
شيطان است.[1] و نيز از
منصور بن حازم روايت كرده كه گفت: امام صادق ع به من فرمود: مگر داستان طارق را
نشنيدى؟ مردى بردهفروش نزد امام ابى جعفر ع آمد و عرضه داشت: كه من به طلاق همسرم
و آزادى بردهام سوگند خوردهام و يا نذر كردهام، تكليفم چيست؟ فرمود: اى طارق
همه اينها از خطوات شيطان است.[2] و در
تفسير عياشى از امام ابى جعفر ع روايت آورده كه فرمود: هر سوگندى كه به غير خدا
باشد از خطوات شيطان است.[3] و در
كافى از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود: وقتى كسى بر چيزى سوگند