نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 547
بلكه در دم مرگ مؤمن،
رسول خدا 6 و على و فاطمه و حسن و حسين ع، در حالى كه ملائكه مقرب خداى عز و جل
ايشان را همراهى مىكنند، به بالينش حاضر ميشوند، اگر خداى تعالى زبانش را به شهادت
بر توحيد او و نبوت رسول خدا 6 و ولايت اهل بيت آن جناب، باز كرد كه بر اين
معانى شهادت ميدهد، و رسول خدا 6 و على و فاطمه و حسن و حسين ع و ملائكه مقرب
خدا با ايشان گواه ميشوند و اگر زبانش بند آمده باشد، خداى تعالى رسول گرامى خود
را باين خصيصه اختصاص داده كه از ايمان درونى هر كس آگاه است، و لذا بايمان درونى
مؤمن گواهى ميدهد و على و فاطمه و حسن و حسين- كه بر همگى آنان بهترين سلام باد- و
نيز ملائكهاى كه حضور دارند، شهادت رسول خدا 6 را گواهى مىكنند.
و اين مؤمن
وقتى روحش گرفته ميشود، او را بسوى بهشت ميبرند، البته با بدنى و صورتى نظير صورتى
كه در دنيا داشت، و مؤمنين در آنجا ميخورند و مىنوشند، بطورى كه اگر كسى از
آشنايانشان از دنيا به نزدشان بيايد، ايشان را مىشناسد، چون گفتيم به همان صورتى
هستند كه در دنيا بودند.[1] و در
كتاب محاسن[2] از حماد
بن عثمان از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: سخن از ارواح مؤمنين بميان آمد، آن
جناب فرمود: يكديگر را ديدار مىكنند، من از در تعجب پرسيدم: ديدار مىكنند؟
فرمود: آرى، از يكديگر احوال مىپرسند و يكديگر را مىشناسند، حتى وقتى تو يكى از
ايشان را ببينى مىگويى: اين فلانى است.
و در كافى از
امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: مؤمن بديدار بازماندگان خود مىآيد، و از
زندگى آنان تنها آنچه مايه خرسندى است مىبيند و آنچه مايه نگرانى است از نظر او
پوشيده ميدارند و كافر هم به زيارت بازمانده خود مىآيد، ولى او تنها ناگواريها را
مىبيند و اما خوشىها و آنچه محبوب او است از نظرش پوشيده ميدارند آن گاه اضافه
فرمود: كه بعضى از اموات در همه جمعهها به ديدار اهل خود مىآيند و بعضى ديگر به
قدر عملى كه دارند.[3] و در
كافى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: ارواح اموات، مانند اجساد، بدن دارند
و در درختى از بهشت جاى دارند، يكديگر را مىشناسند و حال يكديگر را مىپرسند و
چون روحى تازه از راه برسد، به يكديگر ميگويند: فعلا مزاحمش نشويد كه از هول عظيمى
در آمده (بگذاريد كمى استراحت كند)، آن گاه از او ميپرسند: فلانى چه كرد؟ و فلانى
چه شد؟ اگر در پاسخ بگويد او در دنيا زنده بود كه من آمدم، به انتظارش مىنشينند،
و اگر بگويد او مدتى است از دنيا