نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 546
ميدهد).[1] اينجاست كه قبر او را تا آنجا كه
چشمش كار كند گشاد مىكنند و درى از بهشت برويش مىگشايند و بوى ميگويند: با ديده
روشن و با خرسندى خاطر بخواب، آن طور كه جوان نورس و آسوده خاطر ميخوابد، و اين
دعاى خير همان است كه خداى تعالى در بارهاش فرموده: ((أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ
أَحْسَنُ مَقِيلًا)، بهشتيان آن روز بهترين
جايگاه و زيباترين خوابگاه را دارند)[2].
و اگر دشمن
پروردگارش باشد، فرشتهاش بصورت زشتترين صورت و جامه و بدترين چيز نزدش مىآيد و
بوى ميگويد: بشارت باد تو را به ضيافتى از حميم دوزخ، جايگاه آتشى افروخته و او
نيز شوينده خود را مىشناسد و حامل خود را سوگند ميدهد: كه مرا بطرف قبر مبر، و
چون داخل قبرش مىكنند، دو فرشته ممتحن نزدش مىآيند و كفن او را از بدنش انداخته،
مىپرسند: پروردگار تو و پيغمبرت كيست؟ و چه دينى دارى؟ ميگويد: نميدانم،
مىگويند: هرگز ندانى و هدايت نشوى پس او را با گرزى آن چنان مىزنند كه تمامى
جنبندههايى كه خدا آفريده، به غير از جن و انس، همه از آن ضربت تكان ميخورند.
آن گاه درى
از جهنم برويش باز نموده، باو ميگويند: بخواب با بدترين حال، آن گاه قبرش آن قدر
تنگ ميشود كه بر اندامش مىچسبد، آن طور كه نوك نيزه به غلافش بطورى كه دماغش يعنى
مغز سرش از بين ناخن و گوشتش بيرون آيد و خداوند مار و عقرب زمين و حشرات آن را بر
او مسلط مىكند تا نيشش بزنند و او بدين حال خواهد بود، تا خداوند از قبرش مبعوث
كند، در اين مدت آن قدر در فشار است كه دائما آرزو مىكند كى ميشود كه قيامت قيام
كند.
و در كتاب
منتخب البصائر از ابى بكر حضرمى از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده كه فرمود: سؤال
قبر مخصوص دو طائفه است، يكى آنهايى كه ايمان خالص داشتند و يكى آنها كه كفر خالص
داشتند عرضه داشتم پس ساير مردم چطور؟ فرمود: اما بقيه مردم: از سؤالشان صرفنظر
ميشود.[3] و در
امالى شيخ از ابن ظبيان روايت كرده كه گفت: نزد امام صادق (ع) بودم، ايشان
پرسيدند: مردم در باره ارواح مؤمنين بعد از مرگ چه ميگويند؟ من عرضه داشتم ميگويند
ارواح مؤمنين در سنگدان مرغانى سبز رنگ جا ميگيرند فرمود: سبحان اللَّه خداى تعالى
مؤمن را گرامىتر از اين ميدارد.