نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 493
است ثابت براى تو، چه
در مكه و چه در شهرهاى ديگر، و سرزمينهاى ديگر و جمله:(وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ، وَ مَا اللَّهُ
بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)، همين
معنا را تاكيد و تشديد مىكند.
(وَ مِنْ
حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، وَ حَيْثُ ما
كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ) الخ اگر اين جمله را به عين عبارت
قبلى تكرار كرد بعيد نيست براى اين بوده باشد كه بفهماند: حكم نامبرده در هر حال
ثابت است و مثل اين است كه كسى بگويد: (در برخاستنت از خدا بترس و در نشستنت از
خدا بترس، و در سخن گفتنت از خدا بترس و در سكوتت از خدا بترس) كه منظور گوينده
اينست كه هميشه و در هر حال ملازم تقوى باش و تقوى را همواره با خود داشته باش و
اگر بجاى آن عبارت مىگفت: (از خدا بپرهيز، وقتى برخاستى و نشستى و سخن گفتى و
سكوت كردى) اين نكته را نمىفهماند و در آيه مورد بحث معنايش اين است كه رو بسوى
قسمتى از مسجد الحرام بكن هم از همان شهرى كه از آن بيرون شدى و هم از هر جاى
ديگرى كه بوديد رو بسوى آن قسمت كنيد.
[سه فائده
براى حكم قبله]
(لِئَلَّا
يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ، فَلا
تَخْشَوْهُمْ، وَ اخْشَوْنِي) الخ، در اين جمله سه فائده براى حكم قبله كه
در آن شديدترين تاكيد را كرده بود، بيان مىكند.
اول اينكه
يهود در كتابهاى آسمانى خود خوانده بودند كه قبله پيامبر اسلام 6 كعبه است نه
بيت المقدس، هم چنان كه قرآن كريم از اين جريان خبر داده، مىفرمايد:(وَ
إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ، مِنْ
رَبِّهِمْ) كه ترجمهاش گذشت و اگر حكم تحويل قبله نازل نمىشد، حجت يهود عليه
مسلمين تمام بود، يعنى مىتوانستند بگويند: اين شخص پيغمبرى نيست كه انبياء گذشته
وعده آمدنش را داده بودند، ولى بعد از آمدن حكم تحويل قبله و التزام بان و عمل بر
طبقش، حجت آنان را از دستشان مىگيرد، مگر افراد ستمگرى از ايشان زير بار نروند.
(إِلَّا
الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ) اين استثناء منقطع، و بدون مستثنى منه و
بمعناى (لكن) است، و آيه چنين معنا مىدهد كه (لكن كسانى كه از ايشان ستمكارند و
تابع هوى و هوس هستند، هم چنان بر اعتراض بيجاى خود ادامه مىدهند، پس زنهار كه از
ايشان حسابى نبرى، چون پيرو هوى و ظالمند، و خداوند ستمكاران را هدايت نمىكند و
تنها از من حساب ببر).
دوم اينكه
پىگيرى و ملازمت اين حكم، مسلمانان را به سوى تماميت نعمتشان و كمال دينشان سوق
مىدهد كه بزودى در تفسير آيه:(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ،
وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي)[1]، انشاء
اللَّه تعالى معناى تماميت نعمت را بيان خواهيم كرد.