responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 242

حال ببينيم معناى شفاعت با كدام يك از اين دو جهت منطبق است؟ اما انطباق آن بر جهت اول، يعنى جهت تكوين، و اينكه اسباب و علل وجوديه كار شفاعت را بكنند، كه بسيار واضح است، براى اينكه هر سببى واسطه است ميان سبب فوق، و مسبب خودش، و روى هم آنها از صفات علياى خدا، يعنى رحمت، و خلق، و احياء، و رزق، و امثال آن را استفاده نموده، و انواع نعمت‌ها و فضل‌ها را گرفته، بمحتاجان آن مى‌رسانند.

و قرآن كريم هم اين معناى از شفاعت را تحمل مى‌كند، از آن جمله مى‌فرمايد:(لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ)[1]، و نيز مى‌فرمايد:(إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ، ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ، يُدَبِّرُ الْأَمْرَ، ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ)[2] كه ترجمه آنها گذشت.

در اين دو آيه كه راجع بخلقت آسمانها و زمين است، قهرا شفاعت هم در آنها در مورد تكوين خواهد بود، و شفاعت در مورد تكوين جز اين نميتواند باشد، كه علل و اسبابى ميان خدا و مسبب‌ها واسطه شده، امور آنها را تدبير و وجود و بقاء آنها را تنظيم كنند، و اين همان شفاعت تكوينى است.

و اما از جهت دوم، يعنى از جهت تشريع، در اين جهت چيزى كه ميتوان گفت، اين است كه مفهوم شفاعت با در نظر گرفتن آن تجزيه و تحليل كه كرديم، در اين مورد هم صادق است، و هيچ محذورى در آن نيست، و آيه:(يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ، إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ، وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا)[3] و آيه‌(لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ، إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ)[4] و آيه‌(لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‌)[5] و آيه:(وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‌)[6] و آيه:(وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)[7] كه ترجمه‌هاى آنها در اول بحث گذشت با اين شفاعت، يعنى شفاعت در مرحله تشريع منطبقند.

براى اينكه اين آيات بطورى كه ملاحظه مى‌فرمايى، شفاعت (يعنى شافع بودن) را براى عده‌اى از بندگان خدا از قبيل ملائكه، و بعضى از مردم، اثبات مى‌كند، البته بشرط اذن و بقيد ارتضاء، و اين خودش تمليك شفاعت است، يعنى با همين كلامش دارد شفاعت را به بعضى از بندگانش تمليك مى‌كند، و ميتواند بكند، چون (له الملك و له الامر).

پس اين بندگان كه خدا مقام شفاعت را بانان داده، ميتوانند برحمت و عفو و مغفرت خدا، و ساير صفات علياى او تمسك نموده، بنده‌اى از بندگان خدا را كه گناه گرفتارش كرده، مشمول آن‌


[1]- سوره بقره آيه 255

[2]- سوره يونس آيه 3

[3]- سوره طه آيه 109

[4]- سوره سبا آيه 23

[5]- سوره نجم آيه 26

[6]- سوره انبياء آيه 28

[7]- سوره زخرف آيه 86

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 242
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست