نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 243
صفات خدا قرار دهند،
و در نتيجه بلاى عقوبت را كه شامل او شده، از او برگردانند، و در اين صورت ديگر از
مورد حكم عقوبت بيرون گشته، ديگر مصداق آن حكم نيست، و قبلا هم روشن كرديم، كه
تاثير شفاعت از باب حكومت است، نه از باب تضاد و تعارض، و اين مطلب با گفتار خود
خداى تعالى كه مىفرمايد: ((فَأُوْلئِكَ
يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ)،
خدا گناهان ايشان را مبدل بحسنه مىكند[1]
كاملا روشن و بى اشكال ميشود.
چون بحكم اين
آيه خدا ميتواند عملى را با عملى ديگر معاوضه كند، هم چنان كه ميتواند يك عمل
موجود را معدوم سازد، چنانچه خودش هم فرموده: ((وَ قَدِمْنا
إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)، و بآنچه كه
عمل كردهاند مىپردازيم، و آن را هيچ و پوچ مىكنيم)[2]،
و نيز خودش فرموده: ((فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ)، پس اعمالشان را بى
اثر كرد)[3] و نيز همو
فرموده ((إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ، نُكَفِّرْ
عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ)، اگر از گناهان كبيره اجتناب كنيد، گناهان صغيره شما را
محو مىكنيم) الخ[4] و نيز
فرموده: ((إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ، وَ يَغْفِرُ ما
دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ)، خدا اين گناه را نمىآمرزد كه بوى شرك
بورزند، و گناهان پائينتر از آن را از هر كس بخواهد مىآمرزد)[5]
و اين آيه بطور مسلم در غير مورد ايمان و توبه است، براى اينكه ايمان و توبه شرك
قبلى را هم جبران نموده، آن را مانند ساير گناهان مشمول آمرزش خدا مىكند.
و نيز
همانطور كه ميتواند عملى را مبدل بعملى ديگر كند، ميتواند عملى اندك را بسيار كند،
هم چنان كه خودش در اين باره فرموده: ((أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ
مَرَّتَيْنِ)، اينان اجرشان دو برابر داده ميشود)[6]
و نيز فرموده: ((مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ، فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها)، هر كس كار
نيكى كند، ده برابر مثل آن را خواهد داشت)[7]
و نيز همانطور كه ميتواند عملى را با عملى ديگر مبدل نموده، و نيز عملى اندك را
بسيار كند، همچنين ميتواند عملى را كه معدوم بوده، موجود سازد، كه در اين باره
فرموده: ((وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ
بِإِيمانٍ، أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ، وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ
مِنْ شَيْءٍ، كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ)، كسانى كه ايمان
آوردند، و ذريهشان نيز از ايشان پيروى نموده، ايمان آوردند، ما ذريهشان را
بايشان ملحق مىكنيم، و ايشان را از هيچيك از اعمالى كه كردند محروم و بى بهره نمىسازيم،
كه هر مردى در گرو عملى است كه كرده)[8] و اين
همان لحوق و الحاق است، و مثلا كسانى كه عمل آباء نداشتهاند، داراى عمل مىكند، و
سخن كوتاه اينكه خدا هر چه بخواهد ميتواند انجام دهد، و هر حكمى كه بخواهد ميراند.