نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 8 صفحه : 182
کار هستند نطقها را مىکنند و قلمها را به کار مىاندازند حتى این مسأله اطرف دریا را که با آن فضاحت انجام گرفت، در بعضى از مطبوعات نوشتند جلوگیرى از این ارتجاع است. اینکه تمدن عبارت از این است که زن و دختر و پسر با هم تو دریا به هم ور بروند و اگر این نباشد ارتجاع است. تمدن این است که هر جوانى که در سینما چند روز برود و دیگر زندگىاش همان بشود، تمام آمال و آرزویش همان بشود. اگر چنانچه از اینطور چیزها جلوگیرى بشود و آموزنده باشد، این سینما آموزنده باشد، این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات، اگر کسى بگوید که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچههاى ما را تربیت کنند، اینها باید بچههاى ما را رشد سیاسى بدهند و اینها را وارد میدان عمل سیاسى بکنند و این عکسها و این دعوتهاى به شهوت اینطور چیزهائى که همه جانبه است اینها را از این راه باز دارد، مىگویند ارتجاع است و شما را از ارتجاع مىترساند و به اصطلاح چماق تکفیر دارند، همین ارتجاع اصلاً این تکفیر مؤمنین است. اینها به هر قدرتى که توانستند و به هر ترتیبى که توانند مىخواهند شماها را منحرف کنند از آن مسیرى که دارید.
ایجاد تحول روحى در سراسر ایران به لطف و عنایت الهى
الان این نهضتى که ملاحظه کنید، این نهضت الان رسیده است به یک حدى که دست را کوتاه کرد همه دستهاى خارجىها را کوتاه کرد و شما مىدانید که نهضت اسلامى ایران با همان توجه به مردم به اسلام و اینکه از شهادت دیگر خوفى نداشتند، براى اسلام شهید شدن را یک چیز عظیمى براى خودشان دانستند، یک فوزى مىدانستند براى خودشان، این معنا شد که مردم دیگر نترسیدند از تانک و توپ و اینها نترسیدند و ریختند به خیابانها. یک تحول روحى پیدا شد در ایران، سر تا سر ایران، یک تحول روحى پیدا شد و مردمى که فکر در امور مملکتى نمىکردند، حالا جوانها، بچهها، زنها، مردها مسائلى که در مجالسشان طرح مىشود مسائل روز است و قبلا اصلاً این مطلب هیچ نبود. ما آخوندها را که گفتند، اگر یک کلمه مىگفتند، مىگفتند که این سیاسى است. یکى از فحشهائى که به یک آخوندى اگر مىخواست یک حرفى بزند که به درد مملکتش بخورد مىگفتند سیاسى است. اوایل که ما آمده بودیم به قم یکى از علماى محترم - محترم - و رئیس بود در قم، این را بعضى مقدس مآبها اشکال به او داشتند مىگفتند منزلش روزنامه پیدا مىشود. اینطور مغزها را تهى کرده بودند که اگر یک ملائى منزلش روزنامه بود این اسباب طعنش مىشد. ملا باید، چکار دارد ملا به روزنامه، ملا چکار دارد به سیاست. ما را وقتى که از حبس مىخواستند بیرون بیاورند آمدند گفتند که بیائید توى آن اتاق. از حبس در آمدیم رفتیم توى اتاق مجللى هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوى هر دو آنها هم رفتند، آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبتهایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلب است، عبارت از خدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدر سوختگى است (این تعبیر آخرش بود) این را بگذارید براى ما. مىخواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب اگر این سیاست عبارت از اینهاست این که مال شما
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 8 صفحه : 182