responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 3  صفحه : 6

گداها با تعلیم قرآن در زمان خود رسول اکرم حجاز را فتح کردند، آنهایى که هیچى بودند، یعنى پیغمبر نتوانست مکه بماند، شب، نصف شبى فرار کرد از مکه به مدینه بعد از اینکه روابطش را با مدنى‌ها و با بعضى از مدنى‌ها درست کرده بود فرار کرد از آنجا به مدینه نصف شب و نمى‌توانست در آنجا هیچ کارى انجام بدهد. وقتى هم آمد مدینه وارد شد به یک عده‌اى که همانطور که عرض کردم اینها از فقرا بودند. نه اینکه اینها از اغنیا و ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند کرد که فقرا را مثلاً خاموش کند.

تمام جنگ‌هائى که پیغمبر کرده است با این مشرکین عرب، مشرکین طاغى بوده، مشرکین قدرتمند بوده، جنگجو بوده منتهى تعلیمات اسلام و آن دلدارى‌هائى که اسلام به این عدد کم مى‌داده است آنها را جورى تربیت کرده بودند که یکى آنها یک وقت صد نفر را مى‌کشت. یک نفرشان صد تا را مى‌کشت. تعلیم اسلام بوده است، یعنى اسلام یک جور انسان و یک جور آدمى بار مى‌آورده است که در مقابل قدرت‌ها از هیچ چیز نمى‌ترسیدند، همچو قدرتمند اینها بار آمده بودند که یکیشان مى‌گفت که من با شصت هزار نفر، این مال بعد از اسلام است، بعد از پیغمبر اکرم است، شصت هزار نفر لشکر آن طلیعه لشکر روم شصت هزار نفر بودند، طلیعه‌اش یعنى آنها که جلو آمدند که لشکر حالا عقبند. اسلام اینطور آدم‌هائى مى‌سازد که گفت که سى نفر بیاید همراه من مى‌رویم توى شصت هزار نفر آدم. سى نفر! سى تا یکى! با او چک و چانه کردند که آقا نمى‌شود، قبول کرد که شصت نفر، شصت تا آدم رفت و شصت هزار رومى را عقب نشاند. خوب رفتند شبیخون زدند و با شمشیر آنها را زدند و شکستشان دادند آنها را. اینها طبقه فقرا حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض مى‌کردم که ما باید ببینیم که آیا این قرآن که متن اسلام است و این پیغمبر که آورنده اسلام و آنوقت اسلام بى‌حواشى بوده و خود اسلام بوده، متن اسلام بوده، این اسلام در آن متن اولیه‌اى که هیچ دیگر تصرفى از هیچ جا در آن نبوده، این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه با اغنیاء بسازید؟! اغنیا اگر از شما چیزى بردند، این قدرت‌ها اگر آمدند و مال شما را برداشتند، شما دیگر حرف نزنید؟! شما انشاءالله بهشت مى‌روید، حرف نزنید؟! یا همین قرآن مردم را، این گداها را - عرض مى‌کنم - فقیر، آن فقیرها که نه مکان داشتند و یک عده کثیرى از آنها روى صفه مسجد یعنى یک جاى بى‌سقف، زمین بى‌سقف آنجا زندگى مى کردند و پهلوى هم مى‌خوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند، یک چیزى یابه آنان مى‌دادند از این طرف و آن طرف مى‌رفتند پیدا مى‌کردند مى‌خوردند و آن جمعیتى که یک خرما را این طورى دور مى‌زدند، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را، قدرتمندها را عقب زد، این افیون است؟ یا این محرک است؟ تو با این حرفت مى‌خواهى افیون درست کنى. اینهائى که این حرف را زدند که اسلام افیون است، مى‌خواهند مسلمین را خواب کنند، مى‌خواهند مسلمین را از اسلام جدا کنند و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند. این کلام افیون است، نه اسلام افیون است. اینکه مى‌گوئید اسلام افیون جامعه است، خود این براى اغفال مردم است. چیزهائى که براى اغفال مردم است این افیون است، نه اینکه آمده است، نه آن حقیقتى که آمده و در همان زمان خودش با یک عده فقیر، مملکت حجاز را فتح کرده‌



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 3  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست