نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 3 صفحه : 4
بدهند، چه بکنند؟ این مانع یا احتمال مانعیت در چه هست؟ یکى در اسلام است، خود اسلام یا دین، - اینها دیدند که دین یک مطلب - نه اینکه اینها همین طورى خودشان گفتند، اینها مطالعات کردند و روى مطالعات این مسایل را مىگویند، طرح مىکنند. اینها متن قرآن را مطالعه کردهاند، اسلام را هم مطالعه کردند و فهمیدهاند که قرآن یک کتابى است که اگر مسلمانها به آن اتصال پیدا کنند، تودهنى مىزند به این اقوامى که مىخواهند بیایند سلطه پیدا کنند بر مسلمین . قرآن مىگوید هرگز خداى تبارک و تعالى سلطهاى براى غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است، هرگز نباید یک همچو چیزى واقع بشود، یک تسلطى، یک راهى، اصلاً یک راه نباید پیدا بکند (لن یجعل الله للکافرین على المسلمین سبیبلاً) اصلاً راه نباید داشته باشند. مشرکین و این قدرتهاى فاسده، راه نباید داشته باشند بر مسلمین.
اینها مطالعه کردند، دیدند که وضع قرآن و اسلام و متون اسلام چه است که اگر این متون را مسلمین بر آن اطلاع پیدا کنند و اتصال پیدا کنند مسلمین بر قرآن و متشبث بشوند به قرآن و اسلام، فاتحه این غارتگرىها و این سلطه جویىها را مىخوانند، پس چه بکنند که این سلطهجویىها به قوت خودش باقى باشد و این غارتگرىها هم ادامه پیدا کند؟ اینها باید این ملت را از اسلام جدا کنند. ادیان دیگر هم، چون این مطلب تابع به آنطور که مثلاً پانصد سال، هزار سال سابقه داشته باشد نداشته است. آنوقتى که اروپایىها راه پیدا کردند به ممالک شرق و دیدند که یک طعمه خوبى است ممالک شرق و براى بلعیدن این طعمه مطالعات کردند، این مسایل پیدا شده است. اینکه سایر ادیان را هم مىگویند مقدمه این است که اسلام را بگویند و الا آن ادیان دیگر خیلى مورد احتیاطشان نیست، مقدمه این است که اسلام را در نظر مسلمین از آن پایهاى که دارد منحطش کنند، مسلمین را از اسلام جدا بکنند، به ذهنشان بیاورند که اسلام یک دینى است که آمده است که جامعه را خواب کند تا قدرتمندها بخورند این جامعه را، منطق اینها این است (یعنى منطق نیست) حرف اینها این است و حرف هم روى این اساس است که مىخواهند که با این کلام، با این تبلیغات شما را جدا کنند از اسلام. باید همین طورى، جوانهاى ما همین طور قبول کنند که تا در یک روزنامهاى، در یک کتابى، در یک مجلهاى نوشته شد که اسلام افیون جامعه است همه دست بگیرند و بگویند همین است؟! کسى که یک مطلبى را همین طورى قبول کند، این اصل از فطرت اسلامى، از فطرت انسانى خارج است. فطرت انسانى براى هر مطلبى که واضح نیست دلیل طلب مىکند، همینطورى قبول نمىکند.
شواهد و آثار تاریخى، متون و اسناد قرآن و حدیت، دلیلى بر تحرک اسلام
خوب ما باید مطالعه کنیم، ببینیم که آیا متن اسلام که سندش قرآن و حدیث است، این متن اسلام اینطورى است؟! قرآن اینطورى است که جامعه را دعوت کرده به اینکه خواب بروند و قلدرها بخورند این جامعه را؟! سلاطین و - نمىدانم - اینها بخورند این جامعه را و هر کارى دارند، هر سلطهاى که دارند آن سلطه را تحقق بدهند؟! یا قرآن اینجور نیست؟ این خیلى دقت نمىخواهد، یک نظر سطحى مىخواهد به قرآن که قرآن را بخواند یک نظر سطحى ببینند که در قرآن راجع به جنگها چقدر است
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 3 صفحه : 4