responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 192

تاریخ: 5/12/1357

در جمع اعضاى هیأت کویتى

این تحول روحى تحفه‌اى است که خداى تبارک و تعالى از عالم بالا براى ما به هدیه فرستاد

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم‌

من اول از آقایانى که زحمت کشیده‌اند و از کویت تشریف آورده‌اند اینجا براى تفقد از ملت ما و تفقد از من تشکر مى‌کنم. خداوند سعى همه شما را مشهود گرداند.

خداى تبارک و تعالى مقدراتى دارد که ما سر او را نمى‌فهمیم مگر بعد از زمان‌ها /ما/ بعد از آنکه به واسطه فشار دولت ایران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق) بر دولت عراق و محصور کردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهایى که بین ما و دولت عراق شد گفتگوهایى که شد و ما به آنها اخطار کردیم که یک مساله شرعى است یک وظیفه الهى است و من نمى‌توانم مساله الهى و وظیفه شرعى را به قول شماها ترک کنم من این کارهایى که در اینجا انجام مى‌دهم انجام مى‌دهم شما هم هر کارى دارید بکنید. آنها از ما تقاضا مى‌کردند که چون ما تعهداتى با دولت ایران داریم و این کارهایى که شما و اصحاب شما مى‌کنند مخالف آن تعهدات است ما نمى‌توانیم تحمل کنیم. من جواب دادم که من که تعهدى ندارم. شما تعهد دارید من یک تکلیف شرعى دارم عمل مى‌کنم و به تعهد شما اعتنایى نمى‌کنم و هم در منابر خطابه مى‌خوانم و هم اعلامیه صادر مى‌کنم و هم نوار پر مى‌کنم و مى‌فرستم. این تکلیف من شما هم هر تکلیفى دارید عمل کنید. بعد از رفت و آمدها آن‌ها برادرهاى من که جزء رفقاى نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسید که گفتند که ما با خودش مثلاً کار نداریم لکن شماها را چه خواهیم کرد. من دیدم که خوب ممکن است که یک وقتى گزندى به این دوستان من برسد عازم حرکتى شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق) آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشارى که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود و آنها حتى اجازه اینکه ما عبور کنیم از این ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گله‌اى از هیچ کس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهایشان عمل کنند و من نه به دولت عراق نه به دولت کویت گلایه‌اى ندارم. لکن خداى تبارک و تعالى تقدیرى فرموده بود و ما غافل بودیم.

ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو سه روزى که با آقایان ملاقات مى‌کنیم برویم به



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 192
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست