نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 37
یا مخالفت با یک کسى داشت یا با جمعى داشت، هر چه خوبى ببیند، بدى مىبیند، اصلاً خوبىها محو مىشود. من به همه اشخاصى که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند مىخواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت سر دولت و ریاست جمهور و اینها نیست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است. آقاى خامنهاى سلمه الله باشند رئیس جمهور یا یک کس دیگر، آقاى موسوى نخست وزیر باشند یا یک کس دیگرى، این مطرح نیست، مطرح نظام جمهورى اسلامى است، ما مکلفیم به حفظ او، همه نویسندهها مکلفند به حفظ نظام. وقتى که انسان فرض کنید از یک کسى گله دارد یا مىبیند نقیصهاى در کار هست، این نصیحت مىتواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. من راجع به افراد هم عقیدهام هست - یعنى شارع هم همین طور است، ما تابع او هستیم - که اگر انسان یک مسلمانى را براى خاطر هواى نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان مىبیند که گاهى وقتها لسانها لسان نصیحت نیست، قلمها قلمهاى نصیحت نیست. مطرح دولت نیست، مطرح جمهورى اسلامى است. گاهى وقتها انسان مىبیند که به واسطه یک قلمى، به واسطه یک نوشتهاى ممکن است که در بازار یک مطلبى واقع بشود، یک زیادى قیمتى بشود، یک کسر قیمتى بشود، این طور چیزها، این کسى که قلم دستش مىگیرد باید توجه به این معنا بکند که مسأله، مسأله فرد نیست، مسأله اسلام است و نظام اسلامىو ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم. همچو نباشد که وقتى قلم دستمان آمد، اگر من با آقاى نخست وزیر مخالفم یا با آقاى خامنهاى مخالفم، دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا مىرود، هر جا رفت بنویسم، هر چه شد بکنم، این در حضور خداست، در حضور ملائکة الله است، ثبت مىشود اینها و /من/ ممکن است که اشخاص هم خوب باشند، اما این چیزهایى که در نفس انسان است نمىتواند انسان به این زودى بر آن مکاید شیطان و مکاید نفس اماره /انسان/ تسلط پیدا کند، انبیا هم دنبال این بودند که یک وقت خداى نخواسته گرفتار یک همچو مسائلى نشوند.
آن کسى قلمش قلم انسانى است که از روى انصاف بنویسد
آقایان توجه بکنند که قلم آنها یک وقت قلمى نباشد که جمهورى اسلامى را تضعیف بکند. و من مىبینم در بعضى قلمها این جورى است و اینها توجه بکنند. من همیشه میل دارم که با نصیحت، با - عرض مىکنم که - تقاضا، با ملایمت با آقایان رفتار کنم و همیشه جورى باشد که یک صحبتى که ملایم نباشد، نباشد. لکن اگر چنانچه یک وقتى اقتضا بکند مصلحت اسلام، یک وقت انسان ببیند که مىخواهد یک کسى اسلام را تضعیف کند ولو نمىفهمد خودش یا خداى نخواسته از روى فهم - که بعضى نادر هست الان که از روى ادراک مىخواهند لطمه بزنند و شناسایى هم ممکن است شده باشند - لکن توجه کنند که اگر یک وقت یک همچو چیزى پیش بیاید، آن وقت یک وضع دیگرى پیش مىآید، این جور نیست که همهاش قضیه نصیحت باشد و ملایمت باشد، یک مسأله دیگرى پیش مىآید.
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 37