نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 36
خلجانات نفسانى و ما باید آن فکر آن جا باشیم. این راجع به این آقایان که واقعاً اسباب تاسف شد که یک همچو اشخاصى فاسد از بین بردند. ولى بحمدالله اینها در مماتشان هم تقویت کردند این جمهورى اسلامى را. آقاى عراقى را هم من سالهاى طولانى مىشناختم، در همان اوایل امر که این مسائل پیش آمد، ایشان وارد بود در امر و با من دوستى داشت، او هم بسیار مرد صالح و بزرگوارى بود، خداوند همه اینها را رحمت کند.
بىانصافى است که ما بگوییم دولت موفق نبوده
و اما راجع به، چون هفته دولت است یک کلمه هم با آقایان راجع به این معنا صحبت کنم. ما باید در سنجشهامان روى هم مطلب را بریزیم و حساب کنیم، یک نقطه را اگر بخواهیم نظر بکنیم ممکن است این نقطه ما را به خطا بکشاند، یک نقطه دیگر را نگاه کنیم باز همین طور، ما باید عملکرد دولت را رویهمرفته حساب کنیم، ببینیم که آیا این دولت در این مدتى که در جنگ بوده است و در محاصره اقتصادى بوده است و مخالفت همه قوتهاى بزرگ دنیا بوده است. این دولت موفق بوده است رویهمرفته یا نه؟ بىانصافى است که ما بگوییم موفق نبوده، بىانصافى است که ما بگوییم که دولت کار ازش نیامده. خوب! کارهاى بزرگى کردهاند، کارهایى که در ظرف چهل، پنجاه سال نشده بود، اینها کردهاند در هر قشرشان، همه جا، همه افرادشان و رویهمرفته یک دولت موفق بوده است. و من به شما آقایان سفارش مىکنم که با این که موفق بودید باید دنبال موفقترى بروید، قناعت نکنید به این که ما حالا فلان کار را کردیم. ما هر چه خدمت بکنیم به این ملت، کم خدمت کردهایم، براى این که این ملت بود که همه این گرفتارىها به دست او رفع شد، دولت شاهنشاهى به دست آنها ساقط شد و هر چه ما داریم از آنهاست. ما باید خدمتگزار باشیم، واقعاً خدمتگزار باشیم و هر چه خدمت بکنیم باز کم است. ما که شکر خدا را نمىتوانیم بجا بیاوریم براى این که کوچکتریم از این که شکر خدا را بجا بیاوریم، لکن شکر این ملت قهرمان و مظلوم همان شکر خداست، کسى که شکر اینها را بجا نیاورد، شکر خدا را بجا نیاورده است براى این که اینها بندگان خدا هستند، اینها کسانى هستند که براى خدا دارند خدمت مىکنند به این کشور و شکر این است که ما به آنها خدمت بکنیم، هر کس در هر مقامى که هست خدمت بکند.
اشخاصى که قلم در دستشان است متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست
و من باید این را عرض بکنم که گاهى اشخاص با این که ممکن است که آدمهاى خوبى باشند، لکن یک چیزهایى در نفوس انسان هست که انسان از آن غفلت مىکند. مثلاً یک پدر و مادرى که بچهشان را خیلى دوست دارند، این هر چه مىبیند خوبى مىبیند از او، اصلاً غفلت مىکند از این که در این بدى باشد. حبالشىء یعمى و یصم . از آن ور هم همین طور است، وقتى انسان در قلبش دشمنى
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 36