نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 30
سیاست به ما چه ربط دارد. غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است، در هر عصرى باید حکومتى باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلوه کند، اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند و راه را باز بگذارد براى این که صاحب افکار، یعنى آرام کند که صاحب افکار، افکارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند. بنابراین این طور نیست که ما خیال کنیم که ولایتى که در این جا مىگویند آن امامت است و امامت هم در عرض هم فروع دین است، نخیر. این ولایت عبارت از حکومت است، حکومت مجرى اینهاست، در عرض هم به آن معنا نیست، مجرى این مسائل دیگر است. این انحرافات خیلى زیاد است، نمىشود همهاش را احصاء کرد.
علماى ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند
خیال کردند یک دسته زیادى که معناى عرفان عبارت از این است که انسان یک محلى پیدا بشود و یک ذکرى بگوید و یک سرى حرکت بدهد و یک رقصى بکند و اینها، این معنى عرفان است، مرتبه اعلاى عرفان را امام على سلامالله علیه داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار. خیال مىکردند که کسى که عارف است باید دیگر بکلى کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدرى ذکر بگوید و یک قدرى تغنى بشود و یک قدرى چه بکند و دکاندارى. امیرالمومنین در عین حالى که اعرف خلقالله بعد از رسولالله در این امت، اعرف خلقالله به حق تعالى بود، معذلک نرفت کنار بنشیند و هیچ کارى به هیچى نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقهى ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولى آن هم بود. یا خیال مىشود که کسى که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه مىخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهاى بنشینم و ورد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند. این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند در خانهشان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه مىگذرد، هر که هر کارى مىخواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک باید بروند کنار بنشینند، پس باید انبیاء هم همین کار را بکنند و نکردند. موسى بن عمران اهل سلوک بود ولى معذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد. ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه مىدانیم. رسول خدایى که سالهاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسى ایجاد کرد براى این که عدالت ایجاد بشود، تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا مىشود براى این که هر کس هر چیزى دارد بیاورد. وقتى که آشفته است نمىتوانند، در یک محیط آشفته نمىشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفه شان را، اهل فقه، فقهشان را، لکن وقتى حکومت یک حکومت عدل الهى شد و عدالت را جارى کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا مىشود، در این محیط آرام همه چیز پیدا مىشود. بنابراین ما نودى بشىء مثل ما نودى بالولایه براى این که حکومت است. به هیچ چیز مثل
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 20 صفحه : 30