نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 277
معنىاش این است که یک نفر آدمى که قریب سى سال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت کرده است، جوانهاى ما را کشته است، هتک حرمات ما را کرده است، مملکت ما را به غارت داده است، حالا آقا سلطان باشد، سلطان سلاطین، شاهنشاه، ما قبول کنیم این معنا را که ایشان حالا سلطان باشد، حکومت نباشد، اگر ما این مطلب را از اینهایى که تزشان این است قبول کنیم، اسلام را و مسلمین را و مملکت اسلامى را منهدم کردهایم تا آخر و این بالاتر خیانتى است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کردهایم.
بالاترین خیانت، توقف در نهضت و سازش با شاه
اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوئیم حالا ما به همین حد، قلمهاى ما را خرد خواهند کرد. این دفعه اگر این مار زخمى، این دفعه گرم بشود، همچو زهرى بر ایران و ایرانى خواهد زد که تا ابد سرش را نتواند بلند کند. بیدار بشوید آقایان! ملتفت باشید، خیال نکنید که ما قدم قدم مىخواهیم برویم، این غلط است، این تز غلط است، یا شاهنشاهى حالا باشد، به قانون اساسى عمل بکنیم و انتخابات آزاد، اینها چیزهایى است که خود شاه تزریق مىکند، این چیزهایى است که خود او تزریق مىکند. الان دید و بازدیدها در ایران رواج شده است، الان براى حبس ملت دید و بازدیدها شروع شده است، شاه دو ساعت با یک نفرى خلوت کرده. امروز یکى از همین کسانى که آمده بودند مصاحبه کنند گفتند این را که دو ساعت یک نفرى با شاه مصاحبه کرده و حالا مىخواهد با سران قوم مصاحبه کند. اینها، اگر اینها یک قدم ما را متوقف بکنند قدمها و قلمهاى ما را خرد خواهند کرد ایران را دیگر تا آخر ایرانى روى زندگى و روى آزادى و روى استقلال نخواهد دید - دیگر - هیچ خیانتى بالاتر از این نیست که مشتهاى ملت بلند است و گرهاست و درمقابل ایستاده است، هیچ خیانتى بالاتر از این نیست که این مشتها رابه زمین بیاورد، این دستهاى بلند شده را فروبنشاند و این آتشى که الان در ایران به پا شده است خاموش کند. اگر این خاموش بشود، محال است دوم پیدا کند و دیگر روشن بشود.
افشاى حقایق، تکلیف ما در برابر تبلیغات رژیم
حالا آقا، باید همه، قدرتها روى هم بیایند، همه یعنى آقا چیز دارد تکلیف دارد، آقا تکلیف دارد، آقا تکلیف دارد، بنده تکلیف دارم، همه تکلیف این است که اینجا هر قدر مىتوانید تبلیغات کنید بگویید مسائل را به کسانى که اطلاع ندارند. تبلیغات آنها اسباب این شده است که ماها را یک آدمهاى ارتجاعى معرفى کنند، آخوند را ارتجاعى معرفى کنند، این آخوند مىگوید آقا ما حقمان را مىخواهیم، ما آزادى مى خواهیم، ما استقلال مىخواهیم، این ارتجاع است ؟مال ما را بردن ارتجاع نیست! تمدن است ؟! مالمان را مىخواهیم ندهیم، مرتجع هستیم؟ ما را در قید و بند مىخواهید نگه دارید و اسیر تا آخر نگه دارید، شما مرتجع نیستید؟ اما ما که مىگوئیم آزاد مىخواهیم باشیم ما مرتجع هستیم ؟! اگر ما
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 277