نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 276
که دستمان بماند؟ همه جا، همه جا همین طور است.
حزب رستاخیز تجلى فضاى باز سیاسى
وضع ما اینطورى است که الفاظ خیلى جالب، اصلاحات ارضى، چه بساطى، مثل حزب رستاخیز دیگر، حزب رستاخیز فراگیر!! که در آنجا هم همان اولى که این حزب را به پا کردند ما حرفهایمان را زدهایم، آنقدر که باید صحبت کنیم، صحبت کردهایم حالا راجع به این است که این فراگیریش محتوى نداشت، با زور یک عدهاى از خودشان، از سازمانى و اینها بودند که مردم قبول نکردند (بله) نگفتند، آنها هم که گفته بودند، معلوم شد همه زور بوده است براى اینکه همچو که یک قدرى سستى پیدا شد از اطراف، آن کنار رفت، آن کنار رفت، همه کنار زدند رفتند سراغ کار خودشان، حالا شده یک حزبى که سایر حزبها را به حزبیت مىشناسد. این را به حزبیت اصلاً نمىشناسند، این حزب فراگیر!! خوب شما دیدید که راجع به این حزب چقدر حرف زد این آقا، چقدر، یکى از حرفهایش این بود که هر که این حزب را این جزء همان آزادى است قبول کند، قبول کرده هر که قبول نکند تذکرهاش را بگیرد و برود، این که اهل این مملکت نیست، تمام اهل مملکت آنهایى هستند که داخل این حزب هستند، فراگیر! اما محتوایش چه بود؟ محتوایش هیچ چیز، محتوى نداشت، معلوم شد هیچ چیزنیست و هکذا هر جایش را بگیرید، این الفاظ، حالا اگر بخواهیم ما تفضیلش را بگوئیم طولانى است و من دیگر حال این را که اینقدر بحث بکنم، صحبت بکنم ندارم.
پذیرفتن شاه، انهدام اسلام و مسلمین است انشاءالله که خداوند شماها را حفظ بکند و همهتان سرباز باشید براى ملت خودتان، مسأله را جدى بگیرید. الان مسائل ایران، یک مسائل جدى است، مسائل حیاتى است الان مسائل ایران، باید شماهایى که در خارج هستید مسائل را جدى تلقى کنید، صحبت، صحبت شوخى نیست، صحبتى است که الان ایران در یک مرزى واقع شده است که یا باید نابود بشود و از بین برود تا آخر و یا باید حیات خودش را تجدید کند و موجودیت خودش را ثابت کند. الان ما سر این دو راهى واقع هستیم، دو راه بیشتر ما نداریم یا حیات و یا موت، موت، تا آخر رفتن. شما گمان نکنید که اگر ما یک قدم از این مطلبى که ملت ما الان دارد و آن اینکه این سلطنت باید از بین برود، این رژیم اصلش باید از بین برود، این فاسد است، رژیم سلطنتى و شاهنشاهى از الفاظ بىمحتواست، محتوایش فاسد است، این ملت مىگوید این باید برود، ما استقلال هم را مىخواهیم، مىخواهیم خودمان مملکت خودمان را اداره کنیم، نمىخواهیم تحت نظر دیگران باشد. مملکت مال ماست، خوب است مال ماست، خوب است مال ماست، بد است مال ما. ما نمىخواهیم دیگران در مملکت ما دخالت کنند. اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم با به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم یعنى قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت، تز آقایان این است، تز بعضىها این است که حالا این حرف را بزنیم بگوئیم که ایشان سلطنت بکند نه حکومت، معنىاش چه است؟
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 276