responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 2  صفحه : 274

الفاظ بى محتوى

هر چى را آدم دست رویش مى‌گذارد در این تمدن بزرگ، الفاظش سر جاى خودش است. الفاظ سر جاى خودش است اما محتوایش را آدم مى‌بیند ندارد. مهندس و نمى‌دانم دکتر و از این قبیل الفاظ زیاد است اما محتوى چیست؟ محتوى ندارد. در نظاممان هم که مى‌رویم الفاظ زیاد است، اینقدر سپهبد و ارتشبد ما داریم که، فوج‌ها سپهبد و ارتشبد ما داریم. یکى از ظرفا مى‌گفت در تمام آمریکا دو تا ارتشبد، سه تا ارتشبد به صورت این معنا هست اما ایران صدها از ارتشبد هست، صدها نمى‌دانم - سپهبد هست. آن الفاظ همه‌اش به قوت خودش باقى است لکن محتوایش را وقتى بروى، آقاى ارتشبد محتوا ندارد.

در آنوقت که هجوم کردند این خارجى‌ها به ایران، قواى متفقین به ایران، قبل از آمدن آنها همین حرف‌ها بود، این الفاظ بى محتوى بود که اعلیحضرت، آنوقت اعلیحضرت او بود دیگر، این آنوقت نبودش، اعلیحضرت او بود و همه ظلم‌ها هم به ارث به این رسیده مع الاضافه، آن چون رو به تمدن است اضافه کرده است، اگر چه بکند، دست همه را کوتاه کرده است، دیگر همه ایران همچو مستقل شده است که همه چیز چه شده است، لشکر چه و پلیس چه واز این حرف‌ها. چون اهل علم و علما را کتک مى‌زدند و به کلانترى‌ها بردند و اهانت مى‌کردند و زن‌ها را آنقدر به آنها ظلم کرده‌اند که خدا مى‌داند چه مصیبت‌ها در ایران ما کشیدیم و مردها را چه و بچه‌ها، همه بساط را در آورده بودند. در تبلیغات این بود که دیگر هیچ مملکتى در مقابل مملکت ما، مثلاً آنوقت ظرفا مى‌گفتند که آن یکى که دو نداشت، آن عبارت از آن چیزى بود که راجع به جنگى که اینها مى‌خواستند بکنند و حفظ کنند سرحدات را، اعلامیه اول بود که دیگر دومى نداشت، آن سه ساعت طول کشیده بود، وقتى رضاشاه به یکى از صاحب منصب‌ها گفته بود چه، گفته بود یک ربع هم نباید طول بکشد، ما چیزى نداشتیم آنها همه چیز داشتند، سربازها را خودم تو خیابان هاى تهران دیدم که راه افتاده‌اند، همین طور سربازخانه‌ها را رها کرده‌اند راه افتاده‌اند توى خیابان‌ها براى اینکه سرباز نبود، ارتش نبود. شما حالا خیال مى‌کنید ما یک ارتش 250 هزار یا 350 هزار نفرى داریم که ارتش است براى ما؟ الفاظ همان الفاظ است که در همه ممالک استعمال مى‌شود، از صاحب منصبش گرفته تا پایین، الفاظش همان الفاظ است ولى محتوایش را وقتى که ملاحظه کنید محتوى ندارد، عوض شده همه چیزها، باقیش هم شما به همین ترتیب.

اصلاحات ارضى پوششى براى استعمار اقتصادى

اقتصاد، یکى از چیزهاى خوب اقتصاد است و ایشان هم از علماى اقتصاد است، خوب مى‌داند اینها را، باید اینجا زندگى کند، نباید خدمت کند به مملکت خودش اقتصاد ما چه بود؟ دیگر ما وابستگى نداریم!؟ فلان. میرویم سراغ اصلاحات ارضى که این هم خودش از لغات اصلاحات، مى‌بینیم که آنقدر که فاسد کردند این زراعت ما را، آنقدر کشاورزى ما را برگرداندند به هیچ و منهدم کردند که ما در همه چیز محتاجیم، دستمان را دراز کرده‌ایم،



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 2  صفحه : 274
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست