نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 15 صفحه : 99
قدرتها نتوانستند مردم را متوقف کنند
شما شاهد بودید از اول انقلاب تا حالا که از آن قدم اولى که براى انقلاب برداشته شد یک جمعیتى مخالف بودند، یک طایفهاى، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت براى کوبیدنش بودند. هر قدمى که جلو رفت یک طایفهاى از بین رفتند و یک دستهاى دیگرى از آنها، کوچکتر، آنها هم مىخواستند که این جمهورى را از بین ببرند. این جمهورى قدم به قدم پیش آمد و قدم به قدم پایش را محکمتر کرد. کجا شما سراغ دارید که در عرض دو سال، دو سال و نیم اینطور انسجام پیدا شده باشد و اینطور همه چیزهائى که یک کشورى لازم دارد و یک حکومتى لازم دارد تحقق پیدا کرده باشد. این عراق با همه چیزهائى که گفته مىشود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرتهاى فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسى ندارد. یک جمعیتى هستند،یک حزبى هستند که این حزب آمدند زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اینها دارند یک حکومت جابرانه مىکنند و تا حالا که مدت چندین سال، بیست سال بیشتر است که اینها آمدند، باز یک قانون اساسى ندارد. این کشور شما که همه مخالفند با او، با آن کشور عراق، همه با عراق تقریبا همه موافقند، تقریبا البته، نه همه، اما تقریبا، معذلک نتوانسته یک قانون اساسى براى خودش درست کند، نمىتواند در آنجا یک راى گیرى بکند. راى از کى بگیرد؟ ملت که با او موافق نیست، با سر نیزه باید ببرند مردم را دم صندوقها. شما در این وقت کم و با آن دشمنهاى سرسخت زیاد که در خارج کشور هستند و در داخل هم تفالههایشان هست، در این وقت تمام چیزهائى را که لازم دارد یک حکومتى درست کردید، بعد هم دیدید که یک کسى خلاف کرده گذاشتیدش کنار، یک کسى را آوردید که به نظر همهتان شخص مکتبى است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چیزش درست شد. دو سه روز طول کشید، چیزى که دو سال، یک سال و نیم نتوانست، براى خاطر انحرافاتى که بود نمىشد درست بشود و ما هم هر چه جدیت کردیم که بعضىها را آدم کنیم نتوانستیم. در ظرف دو روز، سه روز، یک هفته، همه وزرا را تعیین کردند، رئیس جمهور هم امضاء کرد و مجلس هم امضاء کرد و شد یک دولتى. الان شما یک دولت قانونى که امیدوارم که به درد ملت برسد و این ضعفا و فقرا را و این مستضعفین را اداره کند ،الان شما همه چیزتان تمام است.
نتوانستند همه این قدرتها که شما را در یک جائى متوقف کنند، آنها مىخواستند از آن اول متوقف کنند. اول، اول مىخواستند شما را متوقف کنند، یک دفعه رفراندم شد، خوب، یک دفعه دیگر بکنید. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم، لکن نتوانستند اینها، حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روى زمین هست و کشور خودتان در دست خودتان و اشخاصى که از طرف خودتان هست، است. وقتى که همه آنها بودند شما پیش بردید، حالا که همه رفتند از چه مىترسید؟ کى را ما داریم دیگر؟ ارتشمان از خودمان است،سپاه پاسدارانمان از خودمان است،قواى دیگر مسلح مان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستید و با هم هستند در خوبى و بدى. وقتى مساله اینطور است کى مىتواند که در این کشور بتواند یک کارى بکند؟ اصلا چه معنا دارد کودتا در یک همچو کشورى؟ کى،
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 15 صفحه : 99